کاخ خورشید | جابر حسینزاده| وقتی افغانها از شرق و روسها از شمال و عثمانیها از غرب سرشان را مثل چی انداخته بودند پایین و حمله کرده بودند به ایران، این نادرشاه افشار بود که بلند شد و به حساب یَکیَکشان رسید. اما آزار همسایه شرقی باز هم ادامه پیدا کرد و برای همین نادر سهبار به هند اخطار داد که 800نفر از افسرانی که آزار میرساندند را به ایران تحویل بدهد و وقتی دید هندیها قضیه را ارجاع دادهاند به فلان جایشان، خودش رفت آن 800نفر را وسط بازار دهلی دار زد و برگشت. نادرشاه در ازای بخشیدن حکومتِ پادشاه هند، آنقدر غنیمت و جواهرات از دربارش گرفت که تا سهسال مالیات را در ایران لغو کرد و شادی پس از گلِ این فتح بزرگ طوری به وجدش آورد که دستور بنای «کاخ خورشید» را داد. معروف است که در زمان بنای کاخ، عمله و بناهای اتباع خارجی به جای کارکردن، مدام در پی حاشیهسازی بودند و با تکرار جمله «کنترات بده دو روزه تمامش میکنیم» روی اعصاب مدیر پروژه راه میرفتند. مدیر پروژه، میرزاعصبخانِ مهندسباشی که از تنبلی کارگرها تیکِ شانه راست گرفته بود، رفت پیش نادر و اجازه خواست تا پوست کارگرها را بکند و بیندازد روی بتن که آب بتن خشک نشود. نادرشاه دستور داد خودش را سهروز ببندند توی طویله اسبها تا قدری رفتارش متعادل شود. نادرشاه در اواخر عمر قدری مودی شده بود و برای همین یک روز دستور داد پسرش رضاقلیمیرزا را کور کنند و فردایش پشیمان شد و دستور داد تمام کسانی که فرمان دیروزش را اجرا کرده بودند
گردن بزنند.