برگزاری کنفرانس تهران در آذر ماهسال 1322 خورشیدی، با حضور سران متفقین یعنی وینستون چرچیل نخستوزیر انگلستان، فرانکلین روزولت رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از دید بسیاری منفعت چندانی برای ایران اشغال شده در پی نداشت، چه آنکه سران متفقین حتی شاه وقت را در حد یک دیدار رسمی قابل ندانستند. اما نکتهای که این میان نباید فراموش شود توافقی بود که در میان دهها توافق انجام شده میان سران سه کشور آمریکا، شوروی و انگلستان بهطور مستقیم به ایران اشاره داشت و براساس آن چرچیل و استالین ضمانت کردند پس از پایان جنگ بلافاصله نیروی نظامی خود را از خاک ایران خارج کنند. چه بسا که اگر چنین توافقی حتی در حد حرف وجود نمیداشت این دو کشور خصوصا شوروی به سادگی از متصرفات خود در ایران دست بر نمیداشتند، کما اینکه چنین نیز شد و استالین تا فشار هری ترومن رئیسجمهوری آمریکا برای اجرای توافق تهران را بالای سر خود ندید، ارتش سرخ را از شمال ایران خارج نکرد.
طمع دوباره روسها برای دستاندازی
خاطره جدا شدن 17 شهر قفقاز در زمان فتحعلیشاه و الحاق آن به روسیه آنقدر به مذاق روسهای سرخ خوش آمده بود که نخواستند پس از پایان جنگ جهانی دوم به قول و قرار خود در کنفرانس تهران عمل کرده و شمال ایران خصوصا آذربایجان را تخلیه کنند. استالین میدانست که دیر یا زود مجبور است پای حرفی که زده بایستد و براساس توافق سهجانبه تهران به پشت مرزها برگردد، پس به این فکر افتاد که با بر سر کار آوردن یک حکومت جعلی و دستنشانده که خود را پشت ادعای شیک استقلالطلبی پنهان کرده، به شکلی نامحسوس جدا شدن مناطق مورد نظرش از ایران و سپس الحاق آن به شوروی را محقق کند. بر همین اساس حمایت از حکومت خودمختار آذربایجان به سرکردگی جعفر پیشهوری و جمهوری مهاباد به ریاست قاضی محمد را در دستور کار حکومت اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت.
خروج سرخها و سقوط تجزیهطلبها
73سال پیش در چنین روزی، برابر 21 آذر 1324 خورشیدی، حکومت خودمختار آذربایجان توسط فرقه دموکرات و به ریاست جعفر پیشهوری در آذربایجان اعلام موجودیت کرد و جالب آنکه درست یکسال بعد یعنی در 21 آذر 1325 عمرش به سر آمد و مضمحل شد. تجزیهطلبها در آذربایجان، مهاباد و زنجان بیهیچ پردهپوشی تحت حمایت شوروی و ارتش سرخ قرار داشتند درحالیکه استالین هرگونه حمایت از آنان را انکار میکرد. عاقبت فشارهای بینالمللی و همچنین سیاستورزی قوام السلطه نخستوزیر وقت در واگذاری دروغین امتیاز نفت شمال به روسها موجب شد ارتش سرخ اقدام به تخلیه خاک ایران کند. در پی خروج نیروی نظامی شوروی از ایران، به 24 ساعت نکشید که حکومتهای جعلی آذربایجان و مهاباد فرو ریخته و سران و طرفدارانشان به خاک شوروی گریختند. سقوط حکومت خودمختار آذربایجان و جمهوری مهاباد به نحوی موجب خوشحالی مردم آذربایجان و کردستان شد که ناظران خارجی خصوصا روسها نسبت به آن ابراز تعجب کردند تا به آنجا که یک سیاستمدار روس در این خصوص گفت: «تودههای مردم به وضوح حتی به یک حکومت خودمختار محلی نیز تمایل نداشتند چه برسد به جدایی.»