نقش رجب | جابر حسینزاده| آن قدیمها که جلفبازیهایی مثل عکاسی و فیلمبرداری و حتی نقاشی اختراع و ابداع نشده بودند، ملت برای ثبت خاطراتشان با تیشه و میخ میافتادند به جان کوه و صخرههای بیگناه. به گفته آنتونی دوموریه باستانشناس و استعمارگر فرانسوی، یکزمانی تمام کوهها و تپههای ایرانزمین پر بوده از حکاکیها و سنگنگارههایی از مراسم عروسی، عکسهای یهویی، رقص چاقو و بهخصوص عکس یادگاری با سلبریتیها. امروزه گذر زمان و باد و باران و سایر ادا و اطوارهای کرهزمین این گنجینههای باستانی را از ما گرفته و فقط چندتایشان که جنسشان بهتر بوده و بعد از هزاران سال آخ نگفتهاند، رسیدهاند به ما. یکیشان هم همین «نقشرجب» نرسیده به شیراز، بعد از «نقشرستم» دست راست. نقشرجب تشکیلشده از سه صخره حکاکیشده که توی اولی اردشیر بابکان بنیانگذار پادشاهی ساسانیان، درحال دریافت تاج پادشاهی بوده و یک نفر سمت راستش دست به سینه به حالتِ «چاکرم» ایستاده و نفر سمت چپ با هر دو دستِ ضربدر شده روی سینه به نشانه «خیلی نوکرتم» تعظیمِ جانانهای کرده و کممانده بیفتد زمین. متاسفانه نفر سمت راستی موقع حکاکی پلکزده و چشمهاش بسته افتاده و دیگر کاریش هم نمیشود کرد. صخره دوم از مجموعه نقشرجب، شاپور اول را نشان میدهد که دارد تاج شاهی را میگیرد و زیرش هم به دو زبان پهلوی و یونانی زیرنویس شده که پادشاه از طرف خداوند به این شغل منصوب شده که مردم هم گوشی دستشان بیاید و یکوقت یابو برشان ندارد. صحنه جوری آراسته شده که انگار اصلا خود شاپور هم شاکی شده از این انتصاب! صخره سوم را هم خودتان بروید ببینید.