علیاکبر محمدخانی طنزنویس
همان طور که در اخبار شنیدهاید در این مدت که اینجانب در عرصه مطبوعات حضور کمرنگی داشتم، اوضاع جهان بلانسبت خیلی پیچیده شده است. مثلا در همین به اصطلاح فرانسه، پلیس با معترضان رفتار ناجوری داشته و آنها را «پِخ» کرده است که به همین علت معترضان به قدری تحتتأثیر خشونت پلیس قرار گرفتهاند که شب آبپرتقالشان را نخوردهاند و گفتهاند: «قهر، قهر تا روز قیامت.» در واکنش به این اقدام، دولت فرانسه بیانیهای صادر کرد که «اگر آب پرتقالتان را نخورید، میدهیم عمو بخوردها.» و با اشاره به شخص بنده عنوان کردند: «عموششش، بیا آبپرتقالشونو بخور»ولی بنده اِس دادم که «تا وقتی شارژ دههزار تومانی نفرستند، آبپرتقالشان را نمیخورم.»
اما در همین نزدیکی، مردم پاکستان که به نظرشان اعتراضات مردم فرانسه خیلی مصنوعی و مقوایی بوده در واکنش به این اعتراضات، خودشان به شکل خودجوش اعتراضات صلحآمیز بومی برپا کردند تا برپایی اعترضات را به مردم فرانسه یاد بدهندکه در حین برگزاری این مراسم، به علت افتادن دوچرخه یکی از معترضان در جوب، 35 نفر کشته و 67 نفر مفقود شدند.
در این بین اما مصر هم ناجور به هم ریخته بود؛ چرا که از قرار معلوم یک زوج دانمارکی رفته بودند در نوک اهرام مصر و در آن جا کارهای خاک بر سری کردهاند.
همین اقدام شنیع باعث شد تا مردم کشور ما، ضمن ابراز همدردی با مردم مصر خیلی ناراحت شوند و با هجوم به اینترنت هِیدر گوگل سرچ کنند:
«PikcherazZojedanmarki,NokeAhrameEgypt».
اما چون مصر مثل فرانسه بیصاحب نیست، قبل از اینکه ناراحتی مردم دامن جاهای دیگر را بگیرد،کاهنان معبد آمون رفتهاند خدمت عالیجناب پوتیفار و بعد از عرض سلام و تحیت به عرض ایشان رساندند که: «قربان مثل اینکه شما فقط اسمتان عالیجناب است وگرنه خودتان بلانسبت قدر گاپ هم نمیفهمید.» عالیجناب پوتیفار درحالیکه انگور میخورده به شکل تاریخی میخندد و میگوید: «باز چه نیرنگی در سر دارید گوسالهها؟ باز میخواهید دل مصطفی زمانی را خون کنید؟» کاهنان معبد میگویند: «چرت و پرت چرا میگویید؟ مردم به خشم آمدهاند، سر جدتان کاری کنید.» عالیجناب پوتیفار میگوید: «خب میخواهید چند نانوا را در تنور فرو کنیم تا مردم دلشان خنک بشود؟» کاهنان میگویند: «بهتر است به جای اینکارها از خودتان خلاقیت به خرج بدهید.»عالیجناب پوتیفار عرض میکنند: «میخواهید از این به بعد به جای شیرینی دانمارکی، بگوییم شیرینی ناپلئونی که حال دانمارکیها را گرفته باشیم؟» کاهنان میگویند: «آن وقت به شیرینی ناپلئونی چه بگوییم؟» عالیجناب پوتیفار میگوید: «بگوییم شیرینی خامهای.» کاهنان میگویند: «آنوقت به شیرینی خامهای چه بگوییم؟» عالیجناب پوتیفار کمی فکر کرده و میگوید: «بگوییم خورشت بامیه» و خنده ناجوری سر میدهدکه در واکنش،کاهنان میگویند: «اَاَاَههه لوووووس.»
عالیجناب پوتیفار که همه طرحها و برنامههای خود را برای حل بحران شکستخورده میبیند، میگوید: «پس میخواهید بروید ممدخانی را بگیرید، ببرید سر همان نوک اهرام مصر تا آب پرتقالش را بخورد.» کاهنان در این لحظه چشمشان برق زده و آب از لب و لوچهشان آویزان میشود و میگویند: «آب پرتقال فرانسوی یا مصری؟» پوتیفار به شکل تاریخی خندیده و میگوید: «آری آری شیر اشتران فزونی یافته.» که در این لحظه کاهنان به دوربین خیره شده و مانند فامیل دور لبهایشان را کج میکنند.
حالا اینجانب به همراه کاهنان مهربان معبد آمون آمدهام نوک اهرام مصر آب پرتقال بخورم، انصافا هم چه منظرهای دارد، خدا قسمتتان بکند؛ آی لاو یو شهرونگگگ.