مهتاب جودکی| جنگل روی آب نشسته. در «حرا»، نهالهای همیشه سبز، کپهکپه، شاخههایشان را به هم گره زدهاند تا موج سهمگین تکانشان ندهد. «جاشو»، لنج را انداخته در مسیر جنگل و پیش میرود. از رفتنش کاکاییها و حواصیلهای سیاه به هوا میپرند و او میگوید: «حرا امروز شاد است.» زحمت اهالی دارد به ثمر مینشیند. آنها خودشان تک به تک نهالهای نو را در نهالستان «هفت رنگو» پرورش دادهاند. خودشان کاشتهاند و گلدان به گلدان آبشان دادهاند. خودشان نهالها را دانهدانه آوردهاند و توی آب کاشتهاند، در رویشگاه طبیعی حرای قشم. ساحلنشینان امسال 100هزار نهال حرا در سراسر جزیره کاشتهاند. اهالی روستای هفت رنگو هم که از دوهفته پیش جلبک و کیسههای پلاستیکی را از حراهای جوان زدودهاند، از امروز نگهبان درختان روی آب خواهند بود.
حرا نعمت است
در جنگل حرای «طبل» اکنون ساعت مَد است و ماهیها روی آب آمدهاند؛ خوش به حال صیادها. 6ساعت بعد آب میرود پایین و ریشههای حرا، مثل پاهای لشکری از موجودات سبز از آب بیرون میزند و صیادان با تورهای پر از ماهی و میگو برمیگردند خانه. حواصیلهای سیاه و سفید و خاکستری روی آب نشستهاند و مرغهای مهاجر هم با آمدن سرما به جمعشان پیوستهاند؛ کاکایی و نوک قاشقی. تصویر کپههای سبز جنگل در آب تکرار شده. جاشو به صدای بلند میگوید که «حرا نعمت است.» راست میگوید، چه نعمتی. همین است که «عبدالرحمان تاتا» از اهالی «دهخدا» هم افتاده دنبال کارِ جنگل. نام دِهشان تا چندسال پیش «خورخرگان» بود؛ آن زمان درختان خرگ در خورهای پرآب روییده بودند اما حالا یک درخت هم باقی نمانده: «هفت، هشتسال خشکسالی این بلا را به سر دِه آورد، همهشان خشکیدند. نخل هم در جزیره کم شده. نباید این بلا سر حرا بیاید.» عبدالرحمان همراه اهالی هفت رنگو شده، با هم بذر جمع کردهاند، در نهالستان محلی روستا کاشتهاند و بعد به وقتش بردهاند در رویشگاه طبیعی حرا. برنامه کاشت حرا اواخر آبان با همکاری منابع طبیعی شروع شد و اکنون کار به آخر رسیده است. سرجمع، از اهالی هفت رنگو، نزدیک 60نفر مشغول توسعه جنگلاند.
احیای حرا در سه مرحله انجام میشود: جمعآوری بذر از رویشگاههای طبیعی، کاشت بذرها در گلدان و آبیاری آنها دوبار در روز که تا سهماه طول میکشد و آخر سر انتقال و کاشت نهالها در جنگل. عبدالرحمان میگوید مهمتر از این سه مرحله، حفاظت فیزیکی است: «نباید بگذاریم شناورها به پناهگاه آسیب بزنند، باید جلبکهای دور نهالها را بکنیم و جنگل را از هر زبالهای پاک کنیم. جز اینها، دریا که جزر میشود، بعضی بومیها حیواناتشان را رها میکنند تا در جنگل بچرند، کار ما این است نگذاریم حیوانات میان جنگل بیایند، چون خیلی تخریب میکنند. اینها کارهای آسانی نیست. گردشگران هم رعایت نمیکنند و آشغالشان را میریزند وسط جنگل. برای پاککردن جلبکها و زبالهها، گروهی از مردم چند روز پی درپی به جنگل میروند و جلوگیری از آمدن حیوانات هم چالش بزرگی است.» آنها جلبکها و پلاستیکهای دور نهالها را چند روز پیش کندهاند و حالا وقت نگهبانی رسیده است.
مُشتا، قاچاقچیان، امواج و مشکلات دیگر
در روستای «نُقاشه»، بزی تنها در سایه دیوار، شاخهای سبز به دندان گرفته. عیسی صُبری، اهل «تنبان» میگوید، حرا علوفه دامها هم است: «مردم نه اینکه درخت را از ته بزنند، هرسش میکنند. فقط 50،60سانتیمتر از شاخه را کوتاه میکنند، بیشتر نه، چون درخت صدمه میبیند.» اهالی همه اینطور فکر میکنند. آنها علاوه بر صید ماهی و میگوهای تازه جنگل، از شاخه حرا و میوه آن هم استفاده میکنند و هر روز قایقهایشان پر از شاخههای تازه هرسشده است؛ برای شترها و گاوها و بزها. اداره جنگلداری و جنگلکاری هرمزگان اما با مردم همنظر نیست. در این اداره مطالعهای درباره تأثیر هرسکردن هر روزه بر رشد و سلامت حرا درحال انجام است و نتیجه آن دوسال دیگر معلوم میشود. عبدالعزیز کُرد، رئيس این اداره میگوید: «اقتصاد مردم ساحلنشین ضعیف است و نهادهای مسئول برای تأمین علوفه دامهای مردم کاری نمیکنند. این است که آنها از سرشاخههای درختان برداشت میکنند. البته معتقدند که این کار ضرری به جنگل نمیرساند اما من بهعنوان کارشناس این حرف را قبول ندارم. مگر میشود به درختی داس و تبر بزنی و تاثیری بر رویش آن نداشته باشد؟» عبدالرحمان اما میگوید: «درخت حرا با اینکه در آب شور شناور است و تلاش میکند این شوری را به خود بکشد و اینهمه در سختی است اما درخت خیلی نازکی است، با یک باد سبک ممکن است بشکند، پس باید هرس شود. هرس نشود به مرور زمان میخشکد.»
مشکل زیاد است. کُرد از شناورهای قاچاق گازوییل هم میگوید که کار انتقال گازوییل را درست وسط پناهگاه جنگلهای حرا انجام میدهند. هرچند خیلی وقت است که قاچاقچیان سوخت کمتر در جنگل دیده میشوند چون «نیروی انتظامی راحتشان نمیگذارد». عبدالرحمان میگوید سال 92 همین جاشوهای لنجهای قاچاقچیان سوختشان را توی آب ریختند و همه نهالهای کاشتهشده سمت «گوران» خشکید. موج هم درد دیگر جنگلهای روی آب است: «امواج سهمگینی که از دریا میآید، حراها را میکُشد. تا 4-5 ماه بعد از کاشت آنها احتمال آمدن موجهای قوی هست. اگر بیاید، نهالها را از بین میبرد.» یا صیادهای غیر مجاز هم درد دیگرند که«لابهلای حرا، مُشتا (روش سنتی صید آبزیان) بهپا میکنند.» کارِ نگهبانی از جنگل آسان نیست. عبدالرحمان میگوید با این همه تلاش، تنها 30درصد نهالهای کاشتهشده به بار مینشیند و باقی با عوامل طبیعی یا غیر طبیعی از بین میرود.
هیچکس مثل این مردم قدر حرا را نمیداند
«در هرمزگان جنگلهای مانگرو دو گونه است؛ حرا و چندل. بیشترین سطح مانگروی قشم، سهم حراست؛ 9هزار هکتار.» عبدالعزیز کُرد، رئيس اداره جنگلداری و جنگلکاري هرمزگان این را میگوید و آمار میدهد که «امسال در طرح ملی مدیریت پایدار جنگلهای مانگرو 100هزار نهال در قشم تولید شده و صفر تا صدش کار مردم بوده.» این طرح بر تولید نهال با مشارکت جوامع محلی و توسعه جنگلها با کمک جوامع ساحلنشین تمرکز دارد. کشت نهالهای حرا در نهالستانهای محلی، از تیر تا آبانماه طول میکشد و به محض اینکه هوا رو به سردی میرود، نهالها را به رویشگاههای طبیعی انتقال میدهند. همه کارها با مشارکت مردم است و دولت فقط هزینهها را تأمین میکند. اوراق بهادار البته طبق قرارداد، خیلی دیر نقد میشود، اما کُرد میگوید با این همه مشکل، مردم داوطلبانه به کمک آمدهاند تا حرا را برای نسل بعد نگه دارند: «مردم آنقدر دلسوز حراها هستند که حتی پلاستیکهای نهالهای پرورش داده شده را بعد از کاشت در رویشگاه طبیعی، از ساقهها جدا میکنند و به خشکی میبرند تا زبالهای در دریا نماند. حفاظت فیزیکی از رویشگاههای طبیعی کار مهم دیگر آنهاست. اهالی قشم که از نزدیک ارزش حرا را لمس میکنند و میدانند، بیش از هر کسی مراقب آنها هستند. وضع حرا اگر خوب است، از زحمات ساحلنشینان است.»
جاشو راست میگوید درختان حرا «شاد» شدهاند. هوا سردتر شده و آب که بالا میآید، صیادان باز هم میآیند به هوای ماهیها، گردشگران میآیند تا جنگل سوار بر آب را از نزدیک ببینند، حراها گرد و خاک تابستان را به برگهایشان ندارند و اگر دوباره باران بیاید، از این شادتر هم میشوند.
کلبه پیر حرا، شناور در آب
عیسی هر روز ماشینش را از گردشگرانِ میهمان خانههای بومگردی پُر میکند و تا جنگل حرا میرود، اما نه هر کجای ساحل: «مثلا جنگلهای سمت گَوَرزین و سهیلی جای سوزنانداختن نیست. گردشگر نمیتواند یک دل سیر درختان را ببیند. هر جایی هم درخت روی آب ندارد و خیلیها به هوای دیدن جنگل میآیند. هر مسافری که بخواهد برود غرب جزیره، اول به جنگل سهیلی میرسد. دو سالی است که در گورزین هم اسکله زدهاند و آنجا هم از مسافر پر است. من ماشینم را میاندازم توی مسیر طبل. آنجا خلوت است.»
کلبه پیر حرا هم وسط جنگل طبل، روی پایههای بلندش سوار شده. گردشگران زیادی به هوای دیدن این کلبه میآیند و اگر آب پایین باشد، میتوانند از نردبان بالا بروند و کلبه را از نزدیک ببینند و به حرفهای حسن سعادتپیشه، فعال اکوتوریسم جنگل، اهل روستای طبل گوش کنند که تند و تند هر روز این جملهها را تکرار میکند: «400سال پیش که قشم در استعمار پرتغالیها بود، بومیها میآمدند به خورها و ماهی و میگو صید میکردند تا به اسکله ببرند، صید را بهزور از چنگشان درمیآوردند. از میان مردم، پیرِ ماهیگیری اهل طبل، میان حراها، کلبهای ساخت. او میدانست وقتی ماه کامل میشود، بزرگترین مد رخ میدهد؛ آنقدر آب میآید بالا که درختچههای کوچک حرا غرق میشوند. برای همین کلبه را از سطح زمین گِلی بلندتر درست کرد.» ماه شب چهارده که به آسمان میآید، آب درست تا بالاترین نقطه پایههای کلبه بالا میآید و از دور انگار کلبهای شناور روی آب است: «پیر حرا اینجا ماهی و میگو صید میکرد و برای سالم نگهداشتن صیدش با همین قایق چوبی از بزرگترین غار نمکی قشم سنگ نمک میآورد، صیدش را نمکسود میکرد و میگذاشت توی ظرفهای سفالی. وقتی کشتیهایی که از زنگبار میآمدند، به حرا میرسیدند، با فانوس به آنها علامت میداد که آذوقه دارد و در عوض از آنها خرما میگرفت و برگهای نخل تا با آنها طناب و تور ماهیگیری ببافد. امرار معاش او اینطور بود و نسلبهنسل این کلبه حفظ شد تا حالا.» کلبه در گذشته در اعماق جنگل بود، اما حالا جابهجایش کردهاند تا راه دسترسیاش آسانتر باشد. او آخرین بازمانده پیر حرا را دیده است که 6سال پیش در 114 سالگی فوت کرده و عمرش طولانی بوده چون «غذایش ماهی و میگو و خرما بود و عسل حرا.» عسل حرا، عسل گرانی است که زنبورها با گلهای اردیبهشتی حرا تولیدش میکنند. بومیها عسل کندوهای حرا را میگیرند و میفروشند هر کیلو 500هزار تومان: «این عسل برای صبحانه نیست. بهعنوان حاجت در خانه نگه میداریم تا شبی، نصف شبی اگر دلمان درد گرفت، به جای قرص رانیتیدین، یک قاشق کوچک از آن بخوریم.» در کلبه پیر حرا هم عسل میفروشند و مشتریها بیشتر عربهای کشورهای حاشیه خلیج فارساند.