فاطمه رجبی روزنامهنگار
30سال از خدا عمر گرفتهام و تنها موردی که از استعفای غیراعتراضی یک مدیر ایرانی در خاطرم مانده، به ماجرای استعفای محسن پورسيد آقايی مديرعامل شركت راهآهن بعد از تصادف قطارها در خط سمنان- دامغان برمیگردد. تازه در همان مورد هم خیلیها به افکار عمومی حمله میکردند که با فشارآوردن به وزیر باعث استعفای یکی از معدود مدیران متخصص وزارت راهوشهرسازی شدهاند؛ درحالی که دلیل آن اتفاق ناگوار خطای فردی بوده است، یعنی برای آن یک عدد استعفا هم به مردم عذابوجدان داده شد، درحالی که متاسفانه در زمینه بروز اتفاقات مشابه چیزی نسبت به کشورهای دیگر کموکسر نداریم. نمونهاش همین حادثه دانشگاه علوم و تحقیقات که نهتنها مسئولان دانشگاه آزاد یا حداقل رئیس همین واحد دانشگاهی برای آن به صورت خودجوش استعفا نداده بلکه فریاد استعفا، استعفای دانشجوها و خانوادههایشان هم آنها را وادار به این کار نکرده است. اصلا چرا سراغ حواث ناگوار برویم، همین روز دوشنبه ویدیویی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که نشان میداد یک سهلانگاری آشکار در شبکه تلویزیونی کیش اتفاق افتاده است. به سرعت خبر برکناری مسئولان مستقیم ماجرا شنیده شد و بعد همان کسی که ریز و درشت مرتبطین به مسأله را برکنار کرده بود، از طرف علی عسگری رئیس سازمان صداوسیما برکنار شد. کسی هم از مسئول برکنارشده نپرسید که اگر عمق فاجعه آنقدر زیاد بوده که تمام کارکنان مرتبط را از دم تیغ برکناری بگذراند، چرا خودش استعفا نداده است؟ خیلی از همین مسئولان وقتی در برابر این سوال قرار میگیرند، به نداشتن نقش مستقیم در حوادث و اتفاقات اشاره میکنند؛ درحالی که نهتنها عرف جهانی چنین عذری را نمیپذیرد بلکه باید برای آنها از تفاوتهای نقش و مسئولیت گفت. در هر نهاد و مجموعهای نقش افراد به تفکیک وظایفشان تعیین شده است اما مسئولیت نهایی اتفاقات برعهده بالاترین فرد در هرم مسئولیتهاست. در واقع شاید رئیس دانشگاه آزاد خودش پای حکم فعالیت اتوبوس مرگ دانشگاه را امضا نکرده باشد اما درنهایت اوست که باید جوابگوی اتفاقاتی باشد که در مجموعه او میافتد. اصلا اسم رئیس و مسئول برای همین روی آنها گذاشته شده و قاعدتا بخش بزرگی از حقوق، مزایا و احترامی که دریافت میکنند نه به خاطر رزومه بلکه برای سطح مسئولیتی است که روی دوششان قرار دارد. با این وجود اغلب مدیران ایرانی در مواجهه با تقاضای استعفا از سوی افکار عمومی این موضوع را فراموش میکنند و قول پیگیری و شناسایی مقصران را میدهند، قولی که به اندازه یکدهم استعفای آنها هم نمیتواند آبروی رفته را برگرداند و آسیبدیدهها را آرام کند. از آنطرف همین مسئولان تا بخواهید استعفای اعتراضی و تهدیدآمیز میدهند، یعنی خیلی هم با استعفا غریبه نیستند اما فقط وقتی آن را میپسندند که حرفشان زمین انداخته شود.