شماره ۱۵۸۷ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۳ دي
صفحه را ببند
حل بحران

علی‌اکبر محمدخانی طنزنویس

سابق بر این هر وقت در این مملکت برای یک نفر اتفاقی می‌افتاد، صد نفر دورش جمع می‌شدند، به شکل خیلی نگران دستشان را به کمرشان می‌گرفتند و رو به دیگران فریاد می‌زدند:  «چرا کسی کاری نمی‌کنه؟ تو رو خدا یکی زنگ بزنه اورژانس، این بنده خدا مُرد.» البته قدیمی‌ترهایِ جمع که به اورژانس و این قرطی‌بازی‌ها اعتقادی نداشتند، می‌گفتند: «باباجان یکی پیدا نمی‌شه یه لیوان آب قند بده دست این بنده خدا؟ یه چایی نباتم بده دست ما؟ به خدا مُردیم از استخون‌درد.» درنهایت هم بعد از گذشت ساعت‌ها، نه کسی زنگ می‌زد اورژانس، نه کسی یک لیوان آب قند می‌داد دست مصدوم. چرا؟ چون کسی همت نمی‌کرد از جایش تکان بخورد، همه منتظر بودند یکی دیگر کاری بکند. خلاصه کار به جایی می‌رسید که خودِ شخص مصدوم، در حالی که داشت چند لیوان آب قند دست این و آن می‌داد، زنگ می‌زد آژانس تا چند ماشین بفرستند، جماعت را ببرند سر خانه زندگی‌شان، خودش هم لنگ‌لنگان می‌رفت سَر می‌گذاشت به کوه و بیابان و تقلید صدا درمی‌آورد.
ولی از حق نباید بگذریم، اوضاعمون دیگر مثل سابق نیست. خدا رو شکر همه چیزمان مدرن شده. زمان حرف‌زدن گذشته، الان دیگر دوره عمل است. با وقوع هر حادثه مردم در همان ثانیه‌های اولیه، زودتر از هرنوع امداد و خبرگزاری و گاه حتی زودتر از خود حادثه به محل هجوم برده و با موبایل فیلمبرداری می‌کنند و آن‌قدر با جدیت و پشتکار فیلم می‌گیرند که نیروی انتظامی دیگر رویش نمی‌شود بهشان بگوید اگر ناراحت نمی‌شوید، بی‌زحمت بروید کنار تا نیروهای امدادی به کارشان برسند.
البته از حق و انصاف نباید گذشت، مسئولان هم نسبت به گذشته خیلی فرق کرده‌اند، هم حرفه‌ای‌تر شده‌اند، هم عمل‌گراتر. گذشت آن دورانی که هنگام وقوع بحران، فقط در رختخواب غلتی می‌زدند و خودشان را می‌خاراندند. الان مسئولان در همان ابتدای کار مثل فشنگ در محل حاضر شده و به شکلی که زاویه دید افق بدنشان، اتفاقی مقابل دوربین خبرنگاران است، با جدیت تمام کارگروه رسیدگی به حل بحران تشکیل می‌دهند. اصلا در یک‌سری منابع آمده خودِ بحران بهانه ا‌ست، مهم همین دور هم بودن‌ها در این کارگروه‌ها است، که اتفاقا خیلی هم چیز شیک و مجلسی و مناسب عکس‌های انتخاباتی است.
البته این را هم بگویم که مدیریت بحران الکی نیست، کار بشدت فکری و طاقت‌فرسایی است. به همین خاطر سر میز، همیشه باید مواد مُغَذی مثل موز و قُوتو و دل و جیگر و انرژی‌زا وجود داشته باشد که مسئولان بخورند تا جان داشته باشند در موقعیت‌های بسیار سخت و پیچیده با بحران عکس یادگاری بگیرند. پژوهش‌های جدید دکترها هم نشان داده با بروز هر بحران واردات موز به کشور افزایش چشمگیری پیدا می‌کند. خدا را شکر در تولید جیگر و قُوَتو به خودکفایی رسیده‌ایم وگرنه آن را هم باید برای مسئولان وارد می‌کردیم. ولی در کل خدا بیامرزد پدر و مادر این بحران را که اگر نبود چقدر آمار بیکاری بین مدیران جامعه و تولیدکنندگان موز  بالا می‌رفت.


تعداد بازدید :  454