شماره ۱۵۸۷ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۳ دي
صفحه را ببند
وجه مشترك سه رويداد اخير

اتفاقات و رويدادهايي در دو هفته گذشته رخ داده است كه علي‌رغم تفاوت ميان آنها در يك نقطه فصل مشترك دارند. نخستین مورد مسأله برخورد نماينده سراوان با كارمند گمرك كشور و سپس نحوه پيگيري موضوع از جانب او و مجلس است،  دومین قضيه تأسف‌بار بريدن ترمز اتوبوس دانشجويان دانشگاه آزاد و سومین مورد نیز، توييت كوتاه آقاي محسن رضايي، فرمانده سپاه در زمان جنگ درباره عمليات كربلاي 4 در‌ سال1365 است. اگرچه این چند موضوع به كلي متفاوت بودند، ولي از حيث حضور و اثرگذاري در فضاي مجازي و نيز ناكارآمدي برخی مسئولان در چگونگي تعامل با اين فضا و رسانه‌هاي مجازي ميان هر سه رويداد، اشتراك موضوع است.
در حقيقت در هر سه رويداد اين نتيجه واضح و آشكار شد كه مسئولان مربوطه درك درستي از فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي و نحوه اثرگذاري آنها ندارند. آنان نمي‌دانند كه در اين فضاي جديد چگونه با رسانه‌ها تعامل كنند. آنان نمي‌دانند هرگونه خطا در برخورد با فضاي مجازي كه بوي كوچكترين بي‌صداقتي از آن به مشام برسد، با واكنش تند كاربران و شبكه‌هاي اجتماعي مواجه خواهد شد. به علاوه سرعت پاسخ‌ها در حدي سريع است كه هيچ فردي نمي‌تواند همپاي شبكه‌هاي اجتماعي حركت كند؛ بنابراين نبايد خود را در برابر اين شبكه‌ها قرار بدهد يا بكوشد با دروغ يا وارونه جلوه دادن حقيقت خود را از زير بار فشار آنها خارج كند.
برخی مسئولان ايراني تاكنون با رسانه رسمي صداوسيما كار كرده‌اند. درواقع گروه خوني آنان با يك رسانه كاملا كنترل‌شده، يك‌سويه و بدون رقيب سازگار بوده است و به اين فضا عادت كرده‌ و رفتار خود را با آن تطبيق داده‌اند، ولي اكنون با مجموعه وسيعي از رسانه‌ها و شبكه‌هايي مواجه هستند كه حتي فرصت خواندن يا ديدن مطالب آنها را هم ندارند، چه رسد به اين‌كه بخواهند به پرسش‌های هركدام آنها پاسخ دهند.
مشكل فقط اين نيست، بلكه نگاه مسئولان به مردم نيز در چارچوب فضاي انحصاري گذشته شكل گرفته است. برخی از آنان خود را برتر از مردم مي‌دانند. در بهترين حالت مردم را مشتري خود مي‌دانند و نه كارفرما. در حالي كه مردم كارفرما و مسئولان كارگزار آنان هستند. نگاه فروشنده به مشتري در بهترين حالت، نگاه كسي است كه بر مغازه و اداره خود مالكيت دارد و مشتري نسبت به آن بيگانه است. اين نگاه مغرورانه و از موضع طلبكارانه به مردم، ميراث دوره‌اي است كه رسانه‌هاي آزاد و پرسشگر در ميدان حضور نداشتند، ولي امروز اين انحصار شكسته شده است و بايد با وضعيت رسانه‌هاي رقابتي و حتي رسانه‌هاي غير قابل كنترل مواجه نمود.
چه كار بايد كرد؟ اين پرسشي است كه پيش‌روي هر ناظري وجود دارد. مسئولان كشور و دانشگاه آزاد و حتي افراد غيردولتي در برابر اتفاقاتي كه به وجود مي‌آيد و به نحوي به آنان مربوط مي‌شود، چگونه بايد رفتار كنند، تا دچار اين مشكلات نشوند.
نخستين كار كوشش براي كنترل امواجي است كه عليه فرد يا مسئول راه مي‌افتد.

اين كنترل به‌طور معمول از طريق عذرخواهي رسمي و قاطع و بدون قید و شرط و انجام اقدامات همدلانه با خسارت‌ديدگان يا كساني است كه از اقدام آن مدير يا فرد زيان ديده‌اند. اين كار ضروري است، حتي اگر فرد مزبور خود را محق و ديگران را مقصر بداند. دومين نكته پرهيز از بيان نظرات و اطلاعات نادرست و احيانا دروغ است. اين كار بدترين نتايج را متوجه مسئول يا فرد مي‌كند. عجله‌اي براي كشف حقيقت نبايد كرد. در روزهاي اول هر رخدادي، فضاي منطقي حرف آخر را نمي‌زند. اين امر به معناي آن نيست كه مسئولان بی‌گناهند یا حقي دارند كه بعدا روشن خواهد شد، به معناي آن است كه اگر هم چنين حقي را داشته باشند، بايد صبر كنند تا فضاي مناسب برای طرح آن فراهم شود. اين دو اقدامي است كه بايد رعايت کرد. در همين سه رخداد فرض كنيد فضاي مجازي نبود، تصور مي‌كنيد، نتيجه چه مي‌شد؟ طلبكاري مسئولان مربوط!!

 


تعداد بازدید :  489