محمد نعیمی| زمین، زمین آقایان بهاری بود و خواب زمستانی را هدیه کرده بودند به زمین ما. چون خطهای خودی و غیرخودی آنقدر پررنگ میشد که دیگر احساس میکردی خودکارِ خطکشنده این سوی صفحه را دریده و آمده بیرون. همزمان وزیر وقت ارشاد میگفت کمدی از منظر «ما» یعنی این و «ما» را چنان به ضمیر متکلم وحده تلفظ میکرد که تو گمان میبردی خارج از این «ما»، هیچ «من»ی اصلا نیست. موضع جریان روشنفکری اما در مقابل «اخراجیها» یکسان نبود. عدهای همین که دهنمکی به جای فعالیت سیاسی رو به سینما آورده بود، جریان را مبارک و مسعود میدیدند. یک عده اما از اتفاقی نامسعود سخن میگفتند که پربیراه هم نبود. چون تجربه نشان داده بود جریان خاص مسلط سیاسی در آن سالها توأمان که دوربین را به دست بعضیها میداد، از دست بعضیها میگرفت. در واقع ماجرا فراتر از دهنمکی بود. پیوند دهنمکی با جریان سیاسی آن سالها بود و حمایتی که در نهایت به فروش فوقالعاده فیلم هم منجر شد. درواقع فضای سیاسی رایج در آن زمان (86)، حمایت تام و تمام دولت و نهادهای نظارتی، تحسین و تشویق پیاپی از رویکرد کارگردان و کف زدنهای مدام برای او، ناخودآگاه همه جمع شد در «اخراجیها». تا جایی که زمان اکران تو دیگر احساس نمیکردی صرفا یک فیلم میبینی بلکه صف به صف حمایت رجل سیاسی آن دوره را میدیدی که از پل و پستوی نگاتیوها بیرون میزنند، اما بعد از این سالها میتوان گفت «اخراجیها» بهعنوان یک کمدی، کمدی فوقالعادهای نبود، اما هر چه بود لااقل از بعضی کمدیهای مبتذل این سالها بسیار جلوتر بود. اما چه کنیم؟ «اخراجیها» واقعا فقط یک فیلم نبود؛ یک جریان بود که تو نمیتوانستی پیوندهای فراسینمایی پشت آن را نبینی! شدنی نبود. حالا هم کارگردان مستندهای «فقر و فحشا» و «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟»، چهره عبوس آثار قبلی خود را کنار گذاشته بود و ظاهرا با خنده پیش آمده بود. هرچند این خنده برای جریانهای معترض، خندهساز نبود. چون فیلم تلاش داشت از فضای سیاسی تکساز آن سالها به کنسرت وحدت برسد؛ از تیپسازیهای مختلف گرفته تا خندهسازیهای جملهها و صحنهها و موقعیتها. مثلا یک دزد در کنار یک بسیجی در کنار یک معتاد در کنار یک روحانی و کاراکترهای دیگری که ساخته و پرداخته شده بود. منتها بیننده در آن زمان ترکیبی از اینها نمیدید و به جهت جو سیاسی موجود، لاجرم فقط تجزیه میدید. برای همین هم کام بعضیها از تماشای این فیلم شیرین نشد. تلخ شد، تلخ شد و تلخ ماند تا همین حالا. در واقع به نظر میرسد دهنمکی اگر شاهکار هم ساخته بود، کسی برایش کف نمیزد.