شماره ۱۵۸۹ | ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۶ دي
صفحه را ببند
نگاهی به یک مصاحبه جدید و حمله دوباره به هدایت
ویکی‌لیکس مزاجی افخمی و شرکا

سعید اصغرزاده روزنامه‌نگار

از هفت رفته بود که فیلم بسازد و فیلمنامه نوشت. آن‌هم پنج تا که دوتایش برای اوج است و در یکی هم قتل خاشقجی را خوب درآورده است! و البته چیزهایی هم به مشابه جیمزباند به صورت سریالی قلمی کرده است. جین فوندا را می‌خواهد برای فیلمی در مورد احمدشاه مسعود به کار بگیرد، چراکه آن خانم در عهد دقیانوس با
هوشی مینه عکس سلفی انداخته است. همه تخیلاتش را خودش می‌خواهد بسازد، چراکه دیگران از پسش برنمی‌آیند، بنابراین همچنان فلسفه می‌بافد تا ببیند در آینده چه می‌شود. شاید برای همین هم هست که دوباره رفته است سراغ صادق هدایت.
افخمی در مصاحبه جدیدش به اوباش فضای مزاجی! (و نه مجازی) حمله می‌کند و می‌گوید آنها در بحث صادق هدایت  ورود نمی‌کنند و می‌دانند که من سند دارم. به اعتقاد او هیچ‌کس که سرش به تنش بیارزد به مقابله با او نپرداخته و فقط ملاحت مهدی یزدانی‌خرم او را مشعوف کرده و مهدی می‌خواسته روانشناسی‌اش بکند که وسط راه پشیمان شده. او می‌گوید همه مزخرف گفته‌اند و این تفریح چیپشان است و در مقابل اسناد من کم می‌آورند. افخمی می‌گوید: «آقای انور خامه‌ای که همین 10 روز پیش از دنیا رفت در کتاب خودش گفته که صادق هدایت طی 4، 5‌ سال آخر عمرش اصرار به تظاهر داشت. کسان دیگری مثل دکتر فردید در مقاله‌ای که نوشته و همین الان در سایت «مد و مه» قابل جست‌وجو است، گفته که تظاهر می‌کرد و این تظاهر برای ما عجیب بود. این‌که اصرار بود که مرا هم به آن وادی بکشاند، عجیب بود. تعبیر «وادی انحراف خودش» را دکتر فردید به کار برده است.»
جالب این‌که انورخامه‌ای (که چهلمش را هم رد کرده‌ایم) در کتاب «چهار چهره‌: خاطرات‌ و تفکرات‌ درباره‌ نیما یوشیج‌، صادق‌ هدایت‌، عبدالحسین‌ نوشین‌ و ذبیح‌ بهروز» از آن تظاهر که افخمی می‌گوید استنباط و رویکردی حادث نمی‌شود و‌ ای کاش نشانی درست‌تری داده می‌شد و اگر کتاب دیگری منظور است آقای افخمی می‌گفت. چه‌بسا اگر انورخامه‌ای مطلع می‌بود جلسات حزب را در خانه هدایت برگزار نمی‌کردند و از دستش فرار می‌کردند. اما در مورد دکتر فردید،در بخش‌هایی از مقاله دکتر که بهروزخان بدان اشاره نکرده، آمده است: «بی‌گمانم که در زندگی هدایت داستان عشقی دریغ‌آمیز و دردناکی نهفته بوده است ... . چنین می‌اندیشم که تظاهر هدایت به این حالت یک گونه واکنش ساختگی او بود در برابر شکست عشقی خود به زنی؛ و خودداری شاید عمدی او از زناشویی با آن زن (درست مانند کی یرکه‎گور و دلداه‎اش). حال این «خودداری» از زناشویی از ملاحظات خانوادگی یا چیزهای دیگری سرچشمه می‌گرفت، نکته‎ای است که باید روزی روشن شود. آن‌چه می‌دانم صادق هدایت در برابر زن‌های فرنگی واکنش خوبی داشت و با آنان زود گرم می‌گرفت و خودمانی می‎شد، اما در برابر زنان ایرانی چنین نبود و از آنان اغلب خوشش نمی‌آمد.» آیا این جملات حرف‌های آقای افخمی را تایید می‌کند؟
افخمی از کتاب مصطفی فرزانه هم کد می‌آورد و صفحه می‌دهد. اما در آن‌جا نیز تیرمان به خطا می‌رود، چراکه فرزانه از تهمت‌های دیگران نسبت به رابطه استاد و شاگردی هدایت با خود حرف می‌زند. او به زیبایی‌شناسی اشاره می‌کند. کاش آقای افخمی یکی از آن نسخه‌های دست‌نویس فرزانه را هم که سانسورشده می‌دید و به سایر روابط دیگر هم وقوف پیدا می‌کرد! (البته بعید می‌دانم که به کتاب مراجعه کرده باشد و لابد به گزارش تاییدی سخنان قبلی خود در سایت تسنیم مراجعه کرده است.)


تعداد بازدید :  285