شماره ۱۵۹۱ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۸ دي
صفحه را ببند
با مرجانه گلچين؛ از گلریزان برای آزادسازی زندانیان تا گرفتاری در برف و بوران چالوس
امدادگران جانم را نجات داده‌اند

مرضیه موسوی- خبرنگار|  نقش هاي طنز و سريال هاي كمدي «مرجانه دلدار گلچين» چهره اي شاد و پر انرژي از او در ذهن مخاطبانش ترسيم كرده است و شنيدن نامش كافيست تا لبخند به روي لب ها بنشيند. حمايت از هلال‌احمر در جشن هاي گلريزان و آزادسازي زندانيان جرائم غير‌عمد، از فعاليت هاي مورد علاقه مرجانه گلچين است كه به اعتراف خودش به او آرامش مي دهد. تجربه بيش از 10 سال زندگي در كشور انگلستان، او را با الگوهاي مختلفي از فعاليت هاي جهاني صليب‌سرخ آشنا كرده است و به عقيده او مي توان از تجربه‌هاي جهاني براي عملكرد بهتر كمك گرفت. مرجانه گلچين متولد سال 1347 در تهران است و علاوه بر بازيگري در تئاتر و سينما و تلويزيون، به‌عنوان گوينده و دوبلور سينما و تلويزيون هم شناخته شده است. او بازي در 21 فيلم سينمايي، 26 سريال تلويزيوني، 3 فيلم شبكه خانگي 13 تئاتر و تله‌فيلم را در كارنامه‌كاري خود دارد كه نام آشناترين آنها پرنده كوچك خوشبختي، سه دونگ سه دونگ، آينه عبرت، شاهگوش و... را مي توان نام برد. مرجانه گلچين مي گويد: «آزاد كردن زندانيان در‌بند و مشاركت در گلريزان ها يكي از بهترين برنامه هايي است كه هلال‌احمر به دنبال آن است و من اخبار آن را با علاقه دنبال مي كنم. هميشه و هر وقت از من دعوت شده، در برنامه هاي سازمان مشاركت كرده‌ام. داوطلبان هلال‌احمر، كساني كه جان فشاني مي كنند و براي نجات جان همنوعان خود و كمك به آنها پيشقدم هستند، قهرمان هاي واقعي اين روزگار به شمار مي روند كه
مي توانند الگويي براي تك تك ما باشند.»

آنها همیشه پیشقدم هستند

نزديك‌ترين حضوري كه از هلال‌احمر در ذهن دارم، مثل خيلي از مردم و هنرمندان، زلزله كرمانشاه است. مي‌ديدم كه بچه هاي هلال‌احمر براي روزها و هفته ها از خانه و زندگي خود گذشته اند و به كمك زلزله‌زده ها آمده‌اند. سطح كمك هاي مردمي هم خيلي زياد بود و مديريت همزمان حادثه‌ديدگان و كمك هاي ارسالي به آنها واقعاً دشوار به نظر مي رسيد. در هر حادثه اي اولين افرادي كه خود را مي رسانند و بدون چشمداشت جانفشاني مي كنند، امدادگران هستند. شايد حمايت هاي ما هميشه كلامي بوده و همراهي و همدلي با مردم و اعضاي هلال‌احمر. كار اصلي را افرادي انجام مي دهند كه به دنبال كارهاي عملي هستند. آزاد كردن زندانيان در‌بند و مشاركت در گلريزان ها يكي از بهترين برنامه هايي است كه هلال‌احمر به دنبال آن است و من خبر آن را با علاقه دنبال مي كنم و تا جايي كه از من دعوت شده، در برنامه هايشان مشاركت مي كنم. داوطلبان هلال‌احمر، كساني كه جانفشاني مي كنند و براي نجات جان همنوع خود و كمك به آنها پيشقدم هستند، قهرمان هاي واقعي اين روزگار به شمار مي روند كه مي توانند الگويي براي تك تك ما باشند. هلال‌احمر سازماني با اهداف جهاني است و كشورهاي مختلف براي حل بحران هاي طبيعي و انساني و همچنين مشكلات اجتماعي خودشان فعاليت هاي مختلفي انجام مي دهند و مي توانیم از تجربيات آنها در اين زمينه هم استفاده و الگوهاي موفق را در كشورمان اجرا كنيم.

  سال هاست نام شما در ميان هنرمندان داوطلب هلال‌احمر به چشم مي خورد. چه انگيزه اي شما را به سمت حمايت از جمعیت و مشاركت در برنامه‌ها به‌عنوان عضوي داوطلب مي كشاند؟
خوشحالم كه جمعيت هلال‌احمر و نيروهاي فداكار آن من را به‌عنوان هنرمند قبول دارند. هرچند فكر
مي كنم اين واژه روي شانه هاي من سنگيني مي كند. من نه به‌عنوان هنرمند، بلكه به‌عنوان شهروندی عادي هميشه هلال‌احمر را به دليل حضور در دشوارترين شرايط در گوشه و كنار كشور تحسين مي كنم. هلال‌احمر سازماني است كه بيش از هر چيز بايد به ابعاد انسان دوستانه اش بباليم و افتخار كنيم. حال اگر هنرمند يا چهره آشنايي باشيم كه مردم به ما لطف بيشتري دارند، شايد بتوانيم توجه مردم به اين
 انسان دوستي ها را بيشتر جلب كنيم.
 ظاهراً به دليل سفر براي بازي در فيلم و سريال و كارهاي ديگر، به شهرهاي مختلف سفر
مي كنيد و خرابي خودرو و ماندن در جاده را زياد تجربه كرده ايد. آيا تا به حال در شرايطي اضطراري قرار داشته ايد كه نياز به كمك و حضور امدادگران داشته باشيد؟
بارها در چنين شرايطي بودم. يكي از خاطراتي كه هرگز از ذهنم بيرون نمي رود، ماندن در جاده اي برفي است. در جاده اي در مسير شمال گرفتار شده بودم در حالي كه برف شديدي هم مي باريد. ماشين خراب شده و از حركت ايستاده بود. برف چنان شديد بود كه نمي توانستيم خودمان ماشين را حركت بدهيم و به جاي امن يا تعميرگاهي برسانيم. جاده خلوت بود. فكر مي كردم اگر مدت بيشتري در برف مي مانديم، هرگز زنده به مقصد نمي رسيديم. تنها‌كاري كه از دستمان برمي آمد اين بود كه منتظر كمك بمانيم. بعد از مدتي اين اتفاق افتاد و كمك رسيد. نيروهاي امداد جاده اي از راه رسيدند و به محض ديدن لباس هايشان، برق اميد دوباره در چشممان درخشيد. فهميديم كه ديگر نجات پيدا كرده‌ايم. وقتي زلزله كرمانشاه رخ داد، حال خانواده هايي كه زير آوار گرفتار شده بودند و در انتظار كمك بودند را به خوبي درك مي كردم و مي دانستم در چه وضعيتي هستند. در دلم برايشان دعا مي‌كردم. وقتي امدادگران را در اخبار مي‌ديدم كه در كنارشان هستند همان آرامشي به سراغم مي آمد كه موقع نجات از بوران جاده چالوس تجربه كرده بودم.
 با وجود اين تجربه هاي سخت، آيا به فكر يادگيري امداد و كمك هاي اوليه نبوديد؟
من هميشه در شرايط بحران دست و پاي خودم را گم مي كنم و از شدت ترس نمي توانم هيچ‌كاري انجام دهم. مي دانم كه آگاهي نسبت به كمك هاي اوليه از ترسم كم مي كند، اما تا به حال به سراغش نرفته ام و آن را پشت گوش انداخته ام. خيلي وقت ها ديده ام جان افراد زيادي را همين كمك هاي اوليه نجات داده است. اطرافيانم كه دل بزرگ‌تري دارند را هميشه براي يادگيري اين آموزش ها تشويق مي كنم و به آنها
مي گويم من كه در مواقع بحران دست و پايم را گم
مي كنم و‌كاري از دستم بر نمي آيد، لااقل شما بدانيد كه اگر در شرايط اضطراري قرار گرفتيد چه كنيم؛ خدا را چه ديديد، شايد روزي جان من را هم نجات داديد.
 اين دوستان و آشنايان شامل هنرمندان و چهره هاي سينما و تلويزيون هم مي شود؟
در ميان هنرمندان افراد زيادي را مي شناسم كه هر كدام به نوعي حمايت خودشان را از جمعيت هلال‌احمر اعلام كرده‌اند. در صدر همه اين عزيزان هنرمندي مثل استاد صنعتي قرار دارد كه آثار هنري ارزشمند خود را به اين جمعيت اهدا كرده است. فكر مي كنم هنرمندي كه دلش براي همنوع خود مي تپد و خود و هنرش را وقف مردم مي كند، مي تواند نام خود را يك هنرمند مردمي و اجتماعي بگذارد. بسياري از همكارانم در عرصه سينما و تلويزيون، در برنامه هاي مختلفي با هلال‌احمر مشاركت كرده‌اند و هركجا كه نياز بوده حضور داشته اند. من هم با كمال ميل مي پذيرم كه در چنين برنامه ها و فعاليت هايي مشاركت كنم. همان‌طور كه در زلزله كرمانشاه هنرمنداني همراهي خود با هلال‌احمر را اعلام كردند و از مردم خواستند تا كمك هاي خود را از طريق اين سازمان به مردم زلزله‌زده برسانند. متأسفانه در جريان همين حادثه تعدادي از هنرمندان و چهره هاي سرشناس بدون اينكه از نيت واقعي افراد حقيقي و حقوقي اطلاع داشته باشند جمع‌آوري كمك ها را دچار پراكندگي كردند. اين افراد به دليل اعتماد بي جاي خودشان، وجهه خود را زير سؤال بردند و وسيله اي براي جاه طلبي ديگران شدند و باعث شدند بخشي از كمك ها هرگز به دست مردم نيازمند نرسد.
به هر حال اين هم براي جامعه هنرمندان و مردم تجربه و درس عبرتي بود كه در موارد مشابه، به وسوسه كساني كه مي خواهند از آب گل آلود ماهي بگيرند دچار نشوند.

هنرمندان دست در دست سازمان داوطلبان

نشست همفكري و برنامه‌ريزي رئيس سازمان داوطلبان با مديرعامل خانه هنرمندان به‌منظور توسعه همكاري و جلب مشاركت انجمن‌هاي تخصصي و سازمان‌هاي همكار به‌ويژه جامعه هنري كشور برگزار شد.
محمد نصيري ضمن تشريح برنامه‌هاي داوطلبانه درزمينه برنامه‌هاي هنري و فرهنگي، به نقش بي‌بديل هنرمندان در توسعه فرهنگ داوطلبي اشاره كرد و افزود: «ضرورت اين نياز بيش از هر زمان احساس مي‌شود كه اميدواريم با فعالسازي خانه داوطلب تخصصي هنرمندان هلال‌احمر اين مهم تحقق يابد. »
وي ابراز اميدواري كرد تا با برنامه‌ريزي و تعامل سازمان متبوعش با خانه هنرمندان ايران، اقدامات مشترك و ماندگاري در خصوص فعاليت‌هاي بشردوستانه و‌ ترويج فرهنگ صلح و دوستي به‌عنوان يكي از مأموريت‌هاي بنيادين جمعيت هلال‌احمر صورت گيرد.
مجيد رجبي معمار، مديرعامل خانه هنرمندان ايران نيز در اين نشست ضمن برشمردن فرصت‌هاي همكاري مشترك، براي تسهيل در برگزاري نمايشگاه‌هاي تخصصي درداخل و خارج از كشور، دوره‌هاي آموزشي و نمايشگاه‌هاي اختصاصي براي داوطلبان جمعيت هلال‌احمر اعلام آمادگي كرد.
در آينده‌اي نزديك تفاهمنامه همكاري عمومي و تخصصي در راستاي‌ ترويج فرهنگ داوطلبي و جلب مشاركت هنرمندان در تمامي حوزه‌هاي تخصصي و عمومي به امضاي طرفين مي‌رسد.


تعداد بازدید :  202