شماره ۱۵۹۳ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۰ دي
صفحه را ببند
رئیس یکی از اصناف هدف دزدی 70 میلیاردی دزدها قرار گرفت
بزرگترین دزدی سال

سیما فراهانی|  شبانه راهی سرقت شدند. وقتی می‌رفتند هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که قرار است بزرگترین سرقتشان را انجام دهند. به صورت اتفاقی زنگ در خانه‌ای در خیابان سهروردی را زدند؛ با دیدن چراغ‌های خاموش این خانه در طبقه اول می‌دانستند که کسی در آن‌جا نیست. وقتی مطمئن شدند که خانه خالی است، با شکستن توپیِ در وارد شدند؛ هنوز هم نمی‌دانستند که چه ثروتی انتظارشان را می‌کشد. آنها به خانه رئیس یکی از اصناف رفته بودند؛ خانه‌ای بدون سیستم‌های امنیتی قطعا نمی‌توانست پول زیادی را نصیب این 5 سارق کند. با این حال آنها به امید پیداکردن چند گرم طلا وارد خانه شدند و با دیدن پول و طلا و وسایل لوکس آن‌جا شوکه شدند. فرش‌ها، ساعت‌ها، پول‌های نقد و طلاهایی که در آن خانه بود، زندگی این سارقان را زیر رو می‌کرد. مردان سارق بلافاصله با دیدن این همه پول و طلا و وسایل گرانقیمت رفتند و با یک وانت برگشتند. آنها 70‌میلیارد تومان پول و طلا و فرش و ساعت دزدیدند و بردند. اموال آن خانه آن‌قدر زیاد بود که در یک وانت جا نشد و یکی از سارقان برای برداشتن جعبه ساعت‌های طلا دوباره برگشت. این سرقت بهترین و بزرگترین دزدی سارقان حرفه‌ای بود. آنها آن‌قدر از این ثروتی که به جیب زده بودند خوشحال و ذوق زده شدند که با هم به شمال رفتند و آن‌جا یک جشن حسابی بر پا کردند. 5 مرد سارق کلی نقشه برای این پول‌ها کشیده بودند و می‌خواستند برای زندگی به خارج از کشور بروند که در دام ماموران پلیس پایتخت گرفتار شدند. آنها صبح دیروز دستبند به دست در حیاط پلیس آگاهی شاپور با هیجان از این برد بزرگی که در سرقت نصیبشان شده بود، گفتند. مهیار که سردسته این باند است، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای خلافکاری‌هایش را توضیح داد: 

   چند وقت است که سرقت می‌کنی؟
من 31‌ سال دارم و تقریبا از نوجوانی سرقت می‌کنم. تا حالا 10بار دستگیر شده‌ام؛ بیشترش هم سرقت بوده، معمولا از خانه‌ها سرقت می‌کردم اما به جرم قمار و حمل مواد مخدر هم دستگیر شده‌ام.
   همدست‌هایت را از کجا می‌شناسی؟
بچه‌‎محل هستیم و همدیگر را سال‌هاست که می‌شناسیم؛ بارها هم برای سرقت با هم رفته‌ایم.
   در این پرونده فقط همین یک سرقت را انجام داده‌اید؟
همین یک سرقت برای تمام عمرمان کافی بود. از دو ماه پیش که این سرقت را انجام دادیم، داشتیم برای پول‌ها و آینده‌مان برنامه‌ریزی می‌کردیم.
   چه برنامه‌ریزی کرده بودید؟
خود من می‌خواستم خانه در تهران بخرم، بعد به ترکیه بروم و از آن‌جا برای رفتن به انگلستان آماده شوم تا بتوانم یک زندگی با رفاه داشته باشم. بچه‌ها هم می‌خواستند برای زندگی به خارج از کشور بروند.
   از کجا می‌دانستید که در این خانه 70‌میلیارد پول گیرتان می‌آید؟
نمی‌دانستیم؛ اتفاقی رفتیم. خانه در خیابان سهروردی بود. وقتی دیدیم که برق‌هایش خاموش است، زنگ را زدیم و مطمئن شدیم کسی نیست. بعد با شکستن توپیِ در وارد شدیم. اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم که چنین پولی نصیبمان می‌شود؛ آخر خانه اصلا سیستم امنیتی خاصی نداشت و مستقیم به سراغ کشوها رفتیم. تمام طلاها و پول‌های نقد که خیلی زیاد هم بود، آن‌جا بود. فوری همدستم رفت و وانت آورد. فرش و ساعت دیواری و پول و طلا را بار زدیم و رفتیم.
   وقتی فهمیدید که در آن خانه این همه پول هست، خوشحال شدید؟
آنقدر خوشحال شدیم که بلافاصله به شمال رفتیم و جشن گرفتیم. چندین شبانه‌روز جشن به پا کردیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم. تا به حال آن‌قدر خوشحال نشده بودیم.
   یعنی در آن خانه با این همه پول و طلا هیچ سیستم امنیتی وجود نداشت؟
نه؛ حتی پول و طلاها هم در گاوصندوق نبودند؛ فقط درشان ضد سرقت بود که بازکردن این درها اصلا کاری ندارد و راحت شده است.
   تا به حال در هیچ‌کدام از سرقت‌هایتان پول میلیاردی گیرتان نیامده بود؟
نه؛ هیچ‌وقت. ما همیشه پول و طلا می‌دزدیدیم که قیمت آنها هم به‌ میلیارد نمی‌رسید. این نخستین‌بار بود که چنین ثروتی نصیبمان می‌شد که پیش از خرج‌کردن آن گیر افتادیم.
   چه چیزهایی باعث می‌شود که به راحتی وارد خانه‌ها شوید و سرقت کنید؟
اول از همه برق خاموش خانه‌ها ما را ترغیب به سرقت می‌کند؛ چون مشخص می‌شود کسی در آن‌جا نیست. دوم نداشتن سیستم‌های امنیتی مثل دوربین‌های مداربسته و درهای خاصی که ضد سرقت هستند؛ نه این درهای ضد سرقتی که همه دارند. اتفاقا بازکردن این درها خیلی هم راحت‌تر از درهای معمولی است. بعد از آن هم نبود گاوصندوق و نگهداری پول و طلا‌ها در کشوهای معمولی خانه؛ از اینجور خانه‌ها به راحتی می‌شود سرقت کرد و جالب اینجاست که این خانه هم درست مثل همین‌ها بود؛ یک خانه معمولی بدون هیچ سیستم امنیتی اما با کلی ثروت و پول.
   وقتی برای دزدی وارد خانه می‌شدید، معمولا پول و طلاها را کجای خانه پیدا می‌کردید؟
مردم جدیدا برای رد گم کنی پول و طلاهایشان را در جاهای مختلف می‌گذارند؛ اما ما همه آنها را پیدا می‌کردیم. حتی در توالت هم طلا پیدا کرده‌ایم که آن را قایم کرده بودند. یک‌بار هم در یک خانه همدستم به سراغ یخچال رفت که آب بخورد، در جایخی با کلی طلا مواجه شد که فهمیدیم برای دزدیده‌نشدن آنها را آن‌جا گذاشته بودند.
   چطور شد که دستگیر شدید؟
کار همدستم باعث شد گیر بیفتیم. او وقتی دوباره به آن خانه برگشت و ساعت‌های طلا را برداشت و ساعت‌ها را در سایت دیوار برای فروش گذاشت، همانجا بود که شناسایی و دستگیر شد. با دستگیری همدستم ما هم گرفتار شدیم.


تعداد بازدید :  561