شماره ۱۵۹۶ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۴ دي
صفحه را ببند
در حاشیه اخراج کارمند آزاردهنده کودکان گل‌فروش در کرمان
فقط اخراج؟

در خبرها آمده بود که شهردار منطقه دو کرمان، فردي كه دو کودک کار را مجبور به خوردن دسته‌های گل‌ نرگس کرد، اخراج کرد. این ویدیوی آزار دو کودک‌ کار کرمانی از آنهایی بود که دل سنگ و روح سخت می‌خواست تا بتوانی که تا آخرش را ببینی. از آنهایی که حتی به اندازه دلخراش‌ترین ویدیوها آزارنده بود و ما چقدر عجیب شده‌ایم که می‌توانیم اینها را ببینیم و تاب بیاوریم. حالا قرار است این خبر یک خطی ابتدای این متن، آبی باشد روی آتش آنهایی که از دیدن این کلیپ گر گرفته‌اند و روز سختی را گذرانده‌اند. اما آیا با اخراج این کارمند همه چیز درست می‌شود؟ با هدیه دسته‌گل به این بچه‌ها (عجب تناقضی) دنیا شیرین‌تر می‌شود؟ یکی نوشته بود: «میشه مجبورش کنید اون کارمنده، گل و ساقه و نایلون‌ها رو بخوره؟ میشه همون کاری که فیلمش رو پخش می‌کنن با خودشون انجام بدید؟» نه! هیچ‌کدام از ما این‌قدر سنگدل نشده‌ایم که چنین قصد و نیتی داشته باشیم؛ فقط حرفش را می‌زنیم و حرصش را می‌خوریم ولی آیا اخراج و بعدش، ورود مدعی‌العموم به ماجرا کفایت می‌کند؟ از فردا دیگر کسی به بچه‌های کار تعرض نمی‌کند؟ ماموری دستفروشان را تحقیر نمی‌کند؟ کسی را به اتهام افغانی‌بودن سیلی نمی‌زنند؟ با تمسخر لهجه در تلویزیون گزک دست دیگران نمی‌دهند؟ اما با همه ضعف فرهنگسازی‌ها و حفره‌های بزرگ اجتماعی، دَم فضای مجازی گرم که عامل انتقال مطالبه‌های اجتماعی به مسئولان شده است! چراکه همین دو اتفاق مثبت (تنبیه فرد خاطی و شکایت مدعی‌العموم به ‌جای دو کودک مظلوم) هم حاصل همین تلگرام و اینستاگرام و توییتر است که هر روز از مسئولان فحش می‌خورند و انواع گناه‌های کرده و نکرده را گردنشان می‌اندازند؛ ولی دارد به همه‌مان یاد می‌دهد که بفهمیم این موبایل‌ها اسلحه‌های قدرتمندی در دست ماست. عجله نداریم؛ خدا کند تا فیلترینگ همه راه‌ها را نبسته، یاد بگیریم مهربان‌تر باشیم.


تعداد بازدید :  243