شهرام شهیدی طنزنویس
[email protected]
پدرم گفت: پسر جان کجا با این عجله؟ شال و کلاه کردهای بروی ددر دودور؟ ایستادم. با تعجب نگاهش کردم. گفتم شما نمیدانید من همیشه این موقع میروم روزنامه؟ پدرم گفت: پسر جان این هم شد شغل؟ مگه شما جغد یا روباهی که شبها میری شکار؟ با تعجب پرسیدم: شکار؟ یعنی چی؟ چرا شکار؟ پدرم لبخندی زد و گفت: به من دروغ نگو. دست همهتان که برای من رو شده بود، اما دیگر با این فرمایش اخیر معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد دیگر همه چیز کاملا برایم روشن شد. پسر مو لای درزش نمیرود. من نمیفهمم شما چه لذتی از این کار میبرید؟ به حرف ایشان گوش کنید. من پرسیدم: میشود مرا هم روشن کنید که چی گفتهاند؟ برادرم که تاکنون ساکت بود گفت: حتما پدرجان به این حرفش استناد میکند که «روزنامهنگاران به فکر مچگیری از مسئولان نباشند».
خانم باجی سرش را بالا آورد و گفت: دوره زمونه عوض شده؟ پس روزنومه چی جماعت چی کار باید کنه؟ کارش همین مچگیری بوده و هست. نیست؟
مادرم گفت: من که تا حالا فکر میکردم مسئولان همیشه دنبال مچگیری از روزنامهنگاران بودهاند. برای همین هم دلم همیشه مثل سیر و سرکه جوشیده.
پدرم گفت: خانم چرا نشر اکاذیب میکنی؟ این جماعت روزنامهنگار همیشه برای بقیه شر درست کردهاند. سر همین موضوع فریب مگر نبود؟ یا سر موضوع پیگیری زندگی آقازادهها در فرنگ. چه دادار دودوری راه انداختند بعد معلوم شد همه چیز فتوشاپ بوده.
برادرم پرسید: پدر بزرگوار و دانای من میشه لطفا بفرمایید دقیقا چه چیزی فتوشاپ بوده که من ملکه ذهنم کنم و گول این برادر موی دماغم را نخورم؟ پدرم گفت: تو از برادرت دلقکتر هستی. اما برای ثبت در تاریخ عرض میکنم، هم عکس آقازادهها فتوشاپ بوده، هم کریسمس فتوشاپ است، هم صفحه اینستاگرام آقازادهها را خود فتوشاپ ساخته و ادمینش هم مدیرعامل فتوشاپ است. هم این گرانی و تورم و رکودی که برادر شما در روزنامه از آن دم میزند فتوشاپ است.
برادرم گفت: هم نتایج تیمملی فوتبال در جام ملتهای آسیا فتوشاپ است.
مادرم گفت: هم رضا رشیدپور فتوشاپ است و اینکه برنامه حالا خورشید را اجرا میکند در اصل رضا رشیدپور نیست، بلکه احسان علیخانی است و با فتوشاپ این کار را کردهاند.
صدای روح آقاجان از تو گنجه آمد: به این سوی چراغ قسم این فتوشاپ موتوشاپ را به ناف من ببندید و بگویید آقاجون هم فتوشاپ بوده از تو قبر بیرون میام و خون به پا میکنم.
خانم باجی گفت: روحت شاد باشه که تو زندگیت زیر بار حرف مردم رفتی اما زیر بار فتوشاپ نه. پدرم گفت: همین آقاجان نبود رفت روی شما هوو آورد؟
خانم باجی گفت: من اون وقتها درست تکنولوجی مکنولوجی بلد نبودم. اما الان فهمیدم هوو آوردن بابات هم فتوشاپ بوده.
پدرم تا خواست حرف بزند صدای روح آقاجان این بار از تو دودکش شومینه آمد: پسر نادان، حقی که تره به تخمش میره حسنی به باباش. خودت نشر اکاذیب میکنی و بعد به پسرت ایراد میگیری؟ هوو گرفتن من یک امتحان محسوب میشد. تو این چیزها را نمیفهمی به ما چه؟