شهروند| دقیقا از همان روزی که ترانه «ماه پیشونی» هوروشبند در جشن موسیقی ما بهعنوان بهترین قطعه پاپسال ۹۶ از سوی مردم انتخاب شد دوباره داغ خیلیها تازه شد و آتش زیر خاکستر را روشن کرد. پر رنگترین انتقاد هم در اخبار
بیست و سی و از سوی رسانهای مطرح شد که نخستین بار این گروه و خواننده را به مردم معرفی کرده بود. انتقادات جز خوانندگان روانه شورای شعر و ترانه شد؛ اتفاقی که باعث واکنش اعضای این
شورا شد.
سعید بیابانکی یکی از همین افراد بود که در توییتر خود نوشت: «شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر به ترانههایی امثال هوروش بند مجوز ندهد، متهم میشود به سانسور! اگر مجوز بدهد میشود مروج ابتذال! شما راهکار ارایه کنید.»
بعد هم رسانهها سراغ عبدالجبار کاکایی رفتند و او با گلایه از ابزاری شدن موسیقی در کشور درباره راهکاری صحبت کرد تا شاید بتوان بازار آشفته موسیقی را تکانی داد:«به نظرم باید روال تغییر کند، من پیشنهادی برای وزارت ارشاد دارم و آن هم این است که شورای شعر تنها به ارزیابی آثار بپردازد و مجوز ندهد، یعنی جلوی انتشار آثار را نگیرد و تنها نمره بدهد و این نمرهها با درجهبندی الف، ب، ج و د دستهبندی شده و ثبت شود مانند ارزیابی که برای فیلمها میشود، درنهایت این ارزیابیها در نتیجه کار شرکتها اثرگذار باشد. اگر شرکتی مدام کاری با درجه کیفی دال میآورد در پایانسال بسته تنبیهی بگیرد زیرا که باید در طولسال آثاری با درجه کیفی الف داشته باشد و کمکی هم به فرهنگ و موسیقی کرده باشد نه آنکه تنها فقط به دنبال برگزاری کنسرتهای متعدد باشد و خلاف آن شرکتی که کارهای الف داشته بسته تشویقی بگیرد.»
بههرحال واقعیت این است که انتخاب مردمی نشان دهنده سلیقه اکثریت جامعه است؛ سطح سلیقهای که جز موسیقی در بسیاری از حوزههای دیگر مثل سینما، تئاتر و حتی سبک زندگی هم کاهش پیدا کرده است و احتمالا راهکارهای درون سازمانی مرهمی برای آن نخواهد بود. این بحث بیشتر از آنکه فرهنگی باشد اجتماعی است و دستاندرکاران به جای انتقاد باید فکری به حال افزایش سطح فرهنگ و سلیقه عمومی جامعه کنند چون در این پروسه بیشتر از مردم و کسانی که از این آب گل آلود ماهی میگیرند، مسئولان جامعه هستند که وظیفه برنامهریزی و فرهنگ سازی را برعهده دارند.