شماره ۱۵۹۷ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۵ دي
صفحه را ببند
همراه با «جوهر»؛ گرافیتی‌کار ایرانی که در لندن روزگار می‌گذراند
تَتوی طرح‌ها بر بدن شهر

امیر ‌هاتفی‌نیا|  از تهران تا لندن چرخیده و «جوهر»ش را میهمان دیوارها کرده. او شیفته تهران است، اما حالا در لندن زندگی می‌کند. «جوهر» کارش را در خیابان از شهریور ‌سال 93 شروع کرده؛ به گروه‌ها و دسته‌بندی‌های گرافیتی ایران کاری ندارد. سرش به کار خودش گرم است. گروهی به نام «تهرانر» تشکیل داده و آرام پیش می‌رود. «تهرانر» همان‌ها‌یی‌اند که تهران را می‌چرخانند! «INK» یا «جوهر» حالا تجربه فعالیت در شهری غیر از تهران را دارد. برای همین با او هم‌صحبت شدیم تا از ماجراهای حضورِ خیابانی‌اش در تهران و لندن بدانیم.

  کار در خیابون رو از کِی شروع کردی؟
حدودا از شهريور ٩٣ دارم كار مي‌كنم.
  چرا خیابون اصلا؟
به نظرم خيابون پربيننده‌ترين صفحه برای نقاشيامه.
  چرا «جوهر» رو انتخاب کردی؟
اول با يه اسم ديگه كار مي‌كردم كه معنی نداشت، ولی بعدا كه جدی‌تر شدم، اسم جديدمو «اينك» انگليسی و «جوهر» فارسی و عربی انتخاب كردم؛ به‌خاطر معنيايی كه داره. این کلمه به معنی جوهره‌داشتن و سنگ‌های گرانبهاس؛ معنيِ ديگه‌شم مُركبیه كه برای نوشتن و چاپ و نقاشی استفاده ميشه. از طرفی هم «اينكينگ» به معنای تتوكردن هم هست كه رابطه‌ای داره با تتو كردن طرحام روی بدن شهر مثلا؛ تتوی موقت البته (لبخند).
خودت رو متعلق به کدوم نسل از گرافیتیِ ایران میدونی؟
  زياد درباره نسل‌ها نمي‌دونم و از نسل‌بندی‌كردن هم خوشم نمیاد. ولی مي‌دونم جزو اولي‌ها نيستم.
  از کدوم گرافیتی‌کار ایرانی یا خارجی تأثیر گرفتی؟
از گرافيتی‌كاری تاثير خاصی نگرفتم، اما خيلي از گرافيتی‌كارای ايران رو روی «جوهربودنم» موثر می‌دونم.
  کار کدومشونو بیشتر دوست داری؟
استنسيلا و كارای «آيسی‌سوت» رو خيلی دوس دارم.

  هر كسی با هر شرایطی ميتونه «گرافيتی» كار كنه؛ ايده و استعداد
و تلاش مهمه

  اميدوارم دیگه هيچ‌وقت كار انتقادی روی ديوارای ايران نزنم، چون اين يعنی شرايط ايده‌آل شده و برام اعتراضی نمونده

  در لندن حجم اعتراضی گرافیتی‌ها بالاست؛  اعتراضاشونم معمولا به داستانای داخليِ كشورشونه؛ مثلا برگزيت

  در انگلیس از کارهای گرافیتی‌کاری مثل «بنكسی»
توی موزه‌ها محافظت ميشه.

«گرافیتی» مال بچه‌پولدارها نیست

 اجرای یک گرافیتی ساده چقدر پول لازم داره؟
درباره كار گرافيتی رايترا زياد نمي‌دونم، ولی استنسيل بستگی به تعداد لايه و تعداد رنگ و سايز كاغذا متغيره. قيمتشم از يه قوطی و يه ورق آچهار كه قبل‌تر میشد ٥ تومن شروع ميشه تا هر چقد بزرگتر بيشتر. من تا حالا بيشتر از ١٠٠ تومن كاری نزدم.
 معمولا با چه اسپری‌ای کار می‌زنی؛ مارکش چیه؟
تهران ناچارا با «دوپلی» به خاطر طيف رنگش؛ الان مونتانا و ام‌تی‌ان ٩٤ مي‌زنم.
 تا حالا با «گلریز» و «کاسپین» کار زدی؟ اسپری ایرانی و فرنگی چه فرق‌هایی با هم داره؟
گلريز نه؛ ولی گل‌نقش و كاسپين رو آره. به نظرم تنها مشكل اسپری ايرانی طيف رنگ كمشه. از لحاظ كيفيت نه فقط من، خيليای ديگم تو گرافيتی ايران، اسپری ايرانيو ترجيح ميدن، به «دوپلی» البته. الان مونتانا و ام‌تی‌ان با اينكه قيمتشون بالاست و سخت‌تر گير ميان توی ايران ولی يه چيز ديگه هستن؛ ولی به نظر من اسپری زياد نقش مهمی توی «استنسيل» نداره.  
 محله‌هایی در تهران از کارهای تو میزبانی می‌کنه که معمولا شمال‌ شهر رو شامل میشه: تجریش، کامرانیه و نیاوران. گرافیتی مال بچه‌پولدارهاس؟
مثه اينه كه بگيم يه رشته هنری مخصوص يه طبقه اقتصادیِ خاصه؛ اصلا قبول ندارم. هر كسی مي‌تونه «گرافيتی» كار كنه با هر شرايطی؛ ايده و استعداد و تلاشه كه مهمتره.
 «گرافیتی‌کار» با «استریت‌آرتیست» فرق داره؟ اگه آره، چه فرقی؟
اين سوال خيليام هست؛ ولی چيزی كه من فهميدم گرافيتی جزوی از هنر خيابونيه. هنر خيابونی خودش پرفورمنس خيابونیه، مجسمه‌سازی خيابونی و استنسيل و خيلی هنر‌هايی كه توی خيابون انجام ميشن رو شامل ميشه. گرافيتی‌كار هم استريت آرتيستيه كه كارش نقش‌زدن رو ديواره.
 «صفر لایک» یک پروژه‌‌س؟ ماجراش چیه؟
«صفر لايك» يه پروژه مي‌خواستم باشه كه نشد. ماجراشم از اونجا بود كه به نظرم اومد با آدمای اينستاگرامی بايد به زبون اينستاگرامی حرف زد.
 تو برای یک‌سری از کارهات از کاراکتر «تختی» استفاده کردی؛ چرا؟
به نظرم جزو معدود شخصيتای تاريخ ايرانه كه هر تيپی قبولش دارن؛ صرفا هم نه فقط برای ايرانيا، خيليا كه ازم استيكرشو مي‌گيرن و ايرانی نيستن، ازم راجبش مي‌پرسن و من ازش تعريف مي‌كنم، شیفته تختی میشن؛ كلا سعی مي‌كنم الگوم كنمش. برای همينم به موضوع «اطاعت» ميومد؛ اطاعت‌كردن و الگو قرار دادنِ يه نفر. به جای «اوبِی»كردن از آندره د جاينت، اطاعت از تختیِ خودمون كنيم.

خيابون منو ياد «تهران» میندازه

«تهرانر» چطور شکل گرفت؟
اولش كه خودم تنها بودم؛ تا پارسال تابستون كه اومدم ايران و عضو گرفتيم و راهش انداختيم. اسمشم از «لاندانر» مياد؛ يعنى لندنى‌ها. وقتی که بخوايم درباره تهرانِ «تهرانر» بگيم، ميشه ازش معنياى دیگه‌ای‌ هم گرفت: كسايى كه در تهران ميدوئن، كسايى كه از تهران فرار ميكنن، يا كسايى كه تهران رو مي‌چرخونن.
از اعضای این گروه و فعالیت‌هاش بگو.
اولش قرار بود گروه به همراه «سوفى» فقط مخصوص گرافيتى باشه، ولى بعدِ چند وقت دو تا خواننده آورديم: اولى «فريار» که به فارسى و دومى «كريد» كه به انگليسى رپ ميكنن. فعاليتمونو بيشتر هنرى مي‌دونم تا خيلى هيپ‌هاپى و خيابونى.
«تهرانر» چه هدفی رو دنبال می‌کنه؟
در اصل هدف خودم گروهیه كه بيشتر فاز رفاقتى داشته باشه و با هم زير يه اسم كار كنيم، ولى از طرفي هم هدف گروهي‌مون بيشتر بِرندْشدن تهرانره؛ نه فقطم توی ايران.
خودت از کار خیابونی دنبال چه‌ چیزی‌؟
اعتراض، يادگيرى و ارضاى خودم.
گرافیتی برات با اعتراض معنا میشه؟
صرفا نه فقط با اعتراض، چيزاى ديگه‌ام هست، ولى براى من ‌درصد زيادش اعتراضه.
می‌تونیم این‌جوری بگیم که محتوای کارهای تو سیاسی- اجتماعیه؟ توی کارهات از ترویج صلح، نفی جنگ، نکوهش برندبازی و فساد گفتی.
دقيقا علمشو ندارم كه سياسيه يا اجتماعى، ولى مي‌دونم اعتراضي هست.
وقتی اسم خیابون میاد، یاد چی میفتی؟
خيلى چيزا. صرفا اصلي‌تريناش گرافيتى و هيپ‌هاپ نيست، ولى كلمه خيابون منو بيشتر ياد تهران ميندازه؛ اجتماع، ترافيك، تجريش.
معمولا چه‌ساعتی برای کارزدن بیرون میری؟
قبلا بعد از ظهرا بعد از مدرسه و گاهى سر شب. الان ولى معمولا ظهرا. اتفاقى بخواد بيفته، ميفته. من به نصفه شبا اعتقاد ندارم.
تو با این گزاره موافقی که «گرافیتی فقط مال اولِ جوونیه و بعدش آدم ازش دست میکشه»؟
به‌نظر من نه. اون اشتياق و آدرنالين بالاش براى اولاشه. بعدش كه معمولى ميشه، امكان داره خسته شى. هيچ‌كسى هم نميتونه دست بكشه. كسايي‌ام كه ديگه كار نميكنن، صددرصد هنوز در جريانش هستن.
داخل شهر کارهای بیشتری داری یا خارج از شهر؟
بيرون از شهر تا حالا كارى نزدم والا. فقط در شهر.
لوکیشن یکی از پُست‌هات میگه در «نوشهر» هم کار زدی؛ قضیه‌ا‌ش چیه؟
آره، اون کار قديميه. رفته بودم شمال. يه ويلاى مخروبه بود، رفتم كار زدم دو روز. روز اول يه چيزايى بود توی ويلا كه روز دوم نبود. فهميدم تنها نبودم.
به نظر، علاقه زیادی به شهر تهران داری.
تهرانو خونه‌م مي‌دونم. ممكنه ولش كنم بخوام برم سر كار، ولى بازم برمي‌گردم خونه. تهرانو خونه‌ى اولم مي‌دونم هميشه.

تاحالا با پليس برخوردى نداشتم؛ نه لندن، نه تهران

 تو در خارج از ایران هم فعالیت کردی. چطور شد که به لندن رفتی؟ غیر از انگلیس در کشور دیگه‌‌ای کار زدی؟ اجرای کار در ایران چه تفاوتی با فرنگ داره؟ برخورد مردم ایران با کارها چه تفاوتی با مردم اون‌جا داره؟ در مورد تفاوت برخورد پلیس هم بگو.
من تحصيلى اومدم لندن. الانم اينجا درس مي‌خونم؛ غير از ايران و انگليس جايى كار خاصى نزدم. اجراى كار خارج از ايران طبيعتا شناخته شده‌تره. فرقشم براى من مخاطباش هستن كه تغييركردن. بازم براى مردم جالبه ولى حداقلش اينه كه به ديد هنرمند نگاهت مي‌كنن. تا حالا با پليس برخوردى نداشتم؛ نه اينجا نه تهران.
  تا حالا توی ایران مانعی برای فعالیت خیابونیت ایجاد شده؟
يه سرى مي‌خواستيم بريم كار بزنيم که برف اومد و نرفتيم. همين يه مانع بوده فقط (لبخند).
 دیوارهایی که روش کار می‌زنی رو چطور انتخاب می‌کنی؟
اوايل ديوارايى كه کسی روی اونها ديد نداشت و جاهاى خلوت و يا توى مخروبه و ساختموناى متروكه بودن رو انتخاب مي‌كردم كه ميشه گفت بيشتر جاى تمرين بودن برام. بعد از يه مدت مي‌خواستم طرحام ديده بشن. با اينكه الان با فضاهاى مجازى زياد مهم نيست كه كارِت كجا باشه. ولى عكسى كه توى فضاى مجازى آپلود ميشه فقط براى يه تعداد خيلى پايينى از مخاطباى جامعه‌س. مي‌خواستم كارا رو آدماى ديگه به جز فالوورهام ببينن. روى ديواراى پرتردد‌تر كار زدم كه به نظرم خيلى بازتابشم بهتر بود. وقتى ديدم خيليا خودشون از كارم دقيقن همون روز عكس گرفتن و برام فرستادن، نيازى به گذاشتن عكساى خودم روی ديوار اينستاگرامم نديدم.
 تا حالا کسی از اطرافیانت با فعالیت خیابونیت مخالفت کرده؟
نه هيچ‌وقت. اطرافيان و خونواده‌م هيچ مخالفتى نداشتن. يادمه حتى اولين اسپرى رنگمو پدرم برام خريد. ولى دوستا و آشناها خيلى وقتا شده مثلا به شوخى بگن «هنوز ديوارارو خط خطى مي‌كنى؟» يا مثلا «چرا ديواراى مردمو خراب مي‌كنى؟» ولى اگه مخالفت جدي هم كنن، مانعم نشدن تا حالا. بيشتر بهم روحيه دادن البته.
  از گرافیتی‌کارهای لندن بگو. کاردرست‌هاش چه‌کسایی‌ان؟ گرافیتی لندن اعتراضیه؟ معمولا به چی اعتراض می‌کنن؟
راستش در مورد گرافيتيِ اينجا و كلن بيرون از ايران من اصلا در اون حد اطلاعاتى ندارم. چون خودمو زياد متعلق بهشون نمي‌دونم، با آرتيستاشونم زياد در رابطه نيستم؛ ولى مثلا يكى مثل «بنكسى» كه خودش انگليسيه، الان مثل آثار توی موزه از كاراش توى لندن محافظت ميشه. از يه سرى كاراش كه هنوز روى ديواره، با اينكه محتواى فوق‌العاده اعتراضى و سياسى و سنگينى داره، با شيشه‌هاى مخصوص محافظت مي‌كنن و جنبه  توريستى هم داره. ولى صددرصد حجم اعتراضى بودنه كارا خيلى بالاس و اعتراضاشونم معمولا به داستاناى داخليِ كشورشونه؛ برِگزيت و اين داستانا.
 برگردی ایران با جدیت کارِت رو در خیابون ادامه میدی؟
اميدوارم هيچ‌وقت ديگه كار اعتراضى رو ديوار توى ايران نزنم؛ چون اين يعنى شرايط ايده‌آل شده و برام اعتراضى نمونده كه البته غير ممكن به نظر می‌رسه. ولى صد‌درصد كارم رو ادامه ميدم.


تعداد بازدید :  190