رئیس سازمان اداری و استخدامی گفته که قرار است هفته آینده آگهی استخدامی برای جذب پنج هزار کارمند جدید دولتی منتشر شود. این یک خط خبر اولش جذاب است؛ برای جوانهایی که دنبال کارند، ناامیدهایی که مدتهاست خبر خوب به گوششان نخورده و پدر و مادرهایی که به رانتبازی اعتقادی ندارند و دلشان برای آینده فرزندشان میتپد اما این خبر لایههای نگرانکنندهای هم دارد. پس از این خوشیهای زودگذر، چند مسأله مهم مطرح میشود؛ آنطور که میگویند از سال ۹۳ تاکنون حدود ۱۴۰هزار نفر در دولت استخدام شدهاند. در تابستان گذشته هم نزدیک به ۱۸هزار نفر در پنجمین آزمون استخدامی جذب شدند. در این بین، برخی وزارتخانهها چون وزارت بهداشت آزمون سراسری ندارند؛ بلکه استخدام و آزمون آنها به صورت اختصاصی است. این وزارتخانه هم سال گذشته نزدیک به ۱۱هزار نفر نیروی جدید جذب کرده است؛ خب اینها همه عددهای خوبی است و تعهد دولت به وعدههایش را نشان میدهد.
اما این عددهای بزرگ، جدای از انبوه نیروهایی است که در دولتهای قبل با بند و تبصره و نامه به بخشهای مختلف دولت پیوستند و بار سنگینی شدند در همه این سالها. بارها و بارها این جهش شگفتانگیز در جذب کارمندهای خاص سوژه سخنرانیها و نقدها شده است. همانطور که در شهرداری تهران هم آمار میگوید -در سالهای گذشته- مشابه چنین جهشی را در این نهاد اجتماعی و خدماتی تجربه کردهایم و بارها شهرداران اخیر و اعضای شورای شهر جدید درباره این حجم نیروی مازاد هشدار دادهاند. حالا عجیب نیست در روزگاری که همه از چابکسازی دولت میگویند و راهکارهایی چون دولت الکترونیک، بهرهوری، جابهجایی نیروهای مازاد مطرح است، جذب دوباره ۵ هزار نفر چه جایگاهی دارد؟ قطعا این شغلزایی جدید بیدلیل نبوده ولی آیا نباید برای آن، با همه نویدبخشیاش، توضیح بیشتری داد و لزومش را بیشتر شرح کرد؟ آن هم در کشوری که محققان میگویند میزان کار مفید در آن به زحمت به 110 دقیقه در هفته میرسد! آیا قرار است برای ۲۲ دقیقه کار مفید دولتی در روز نیروهای جدید جذب کنیم و این میانگین خوشبینانه را ارتقا دهیم؟