شماره ۱۵۹۹ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۷ دي
صفحه را ببند
خودروی شخصی من، من، من و خلاص!

نیره خادمی روزنامه‌نگار

ناگهان یک‌نفر بدون آن‌که از عواقب جملات خود آگاهی داشته باشد، حرفی می‌زند و حرف و جملات‌ او به چالش ذهنی برای شخص دیگری تبدیل می‌شود، مثل اتفاقی که چند روز قبل برای من افتاد؛ دیدن و شنیدن مصاحبه یک خواننده زن با یک سایت اینترنتی. مصاحبه‌گر یک سوال کلیشه‌ای می‌پرسد که البته کلیشه‌ای‌بودن آن، موضوع بحث ما نیست: «بزرگترین آرزویت چیست؟» مصاحبه‌شونده در جواب می‌گوید که آرزو دارم یک روزی لباس اجرایم را بردارم و سوار خودرویم بشوم و وسایلم را بگذارم در خودرویم و بروم به سمت تالار وحدت، آسوده خودرویم را پارک کنم و وسایلم را ببرم استیج و...  تا همین‌جا کافی است تا به نکته اصلی ماجرا  برسیم. اول از همه این را بگویم که همگی از ملاحظاتی که برای اجراهای موسیقی به‌ویژه در حوزه زنان در ایران وجود دارد، اطلاع داریم اما مشکل جای دیگری است. دقیقا آنجایی که مصاحبه‌شونده درطول کمتر از 10ثانیه سه‌بار به خودروی شخصی تأکید می‌کند. این تأکید برای تمام کسانی که معتقدند آلودگی هوا و خیلی بیشتر از آن ترافیک تهران با هیچ نسخه‌ای جز کاهش استفاده از خودروی شخصی و افزایش استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی حل نخواهد شد، تلخ است. عطش داشتن خودروی شخصی تقریبا از زمان دولت پیشین با دسترسی مردم به وام‌ها جان گرفت و در دوره روحانی ادامه پیدا کرد، آن‌هم به دلیل سرپا نگه‌داشتن صنعت خودروسازی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین صنایع زنده ایران. حالا تهران شهری است که انگار خودروها در آن زندگی می‌کنند و تقریبا در تمام ساعت‌های روز خیابان‌ها پر از خودروهایی است که اغلب تک‌سرنشین هستند. آخرین آمارها در ‌سال 96 حکایت از 20‌میلیون سفر روزانه در تهران دارد و مسئولان پلیس راهور هم می‌گویند تعداد خودروهایی که در تهران تردد می‌کنند، 6 یا 8برابر ظرفیت خیابان‌هاست. همین‌ها کافی است برای این‌که به عواقب طرز تفکراتمان درباره خودروی شخصی‌مان فکر کنیم. منظور این نوشته اصلا این نیست که خواننده و به‌ویژه نوازنده در کنار تمام چالش‌هایی که با نهادهای نظارتی دارند، با اتوبوس و مترو به اجرا برود، چون محور بحث اصلا شخص یا گروه خاصی نیست. بگذارید این‌طور بگویم؛ راستش ما باید از یک جایی به بعد درباره آن‌چه می‌گوییم و به آن فکر می‌کنیم، تجدیدنظر کنیم. وقتی خودروی شخصی در زندگی خصوصی ما تا این اندازه پررنگ نباشد، آن را کمتر در محاوره‌هایمان به کار می‌بریم و خودروی شخصی گزینه آخرمان در سفرهای روزانه است. دقیقا از همین‌جا نبرد، ما به‌عنوان مطالبه‌گر با مدیران آغاز می‌شود تا از آنها بخواهیم سهم حمل‌ونقل عمومی را افزایش دهند، کمبود 3‌هزارتایی اتوبوس‌های شهری را برطرف کنند، برای جایگزینی بیش از 4‌هزار اتوبوس از رده خارج  فکری کنند و عقب‌ماندگی‌های مترو به لحاظ افزایش خطوط، ایستگاه‌ها و کاهش سرفاصله قطارها را جبران کنند تا مردم بتوانند با خیال راحت از خودروی شخصی برای سفرهای درون‌شهری دل بکنند. اما درنهایت استفاده از حمل‌ونقل عمومی، کنارگذاشتن خودروی شخصی به‌عنوان عادت روزانه و گسترش حمل‌ونقل عمومی سه رأس یک هرم هستند اما بالاتر از همه اینها فرهنگی است که باید به آن پرداخته شود و این فرهنگ از افکار و گفتار آغاز می‌شود و درنهایت در رفتار مردم و حاکمیت خود را نشان خواهد داد.


تعداد بازدید :  267