شماره ۱۶۰۳ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۲ بهمن
صفحه را ببند
از کرخه تا راین
سرمشق ابراهیم برای «برادر ابراهیم»

پولاد امین|  از کرخه تا راین موفق‌ترین فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا نیست. پرتماشاگرترین فیلمش هم نیست. از دیدگاه سینمایی بهترین فیلم این کارگردان محبوب هم نیست. اما بی‌تردید مهمترین فیلمش است. فیلمی که در آغازین ‌سال دهه70 سرمشقی می‌شود از ابراهیم حاتمی‌کیا برای ابراهیم حاتمی‌کیا، تا با دنبال کردن روشی که در این فیلم پی‌گرفته، حضورش را برای سالیان‌سال در سینمای ایران بیمه کند...
مخالفان ابراهیم حاتمی‌کیا او را در سال‌های اخیر متهم کرده‌اند به این‌که «هم به میخ می‌زند و هم به نعل». از کرخه تا راین اما نشان می‌دهد این ویژگی در کارنامه ابراهیم حاتمی‌کیا تازه نیست و خصیصه‌ای دیرین است که رد پایش را می‌توان تا فیلم از کرخه تا راین دنبال کرد...
هویت، دیده‌بان، مهاجر و وصل نیکان به‌عنوان فیلم‌های اولیه حاتمی‌کیا، فیلم‌های رک و راستی بودند. فیلم‌هایی صریح. مثل کف دست. فیلم‌های «برادر حاتمی‌کیا». رزمنده‌ای که فیلمسازی را تکلیف می‌دانست و فیلم را ابزاری برای انتقال پیام‌هایش. از کرخه تا راین اما تومنی نه صنار با آن فیلم‌ها متفاوت است. انگار پایان جنگ، وزیدن بادهای سازندگی و ورود تکنوکرات‌ها به دنیای سیاست و جامعه، ابراهیم حاتمی‌کیا را به این نتیجه رسانده که اوضاع عوض شده با شرایط فعلی جامعه صراحت از آن نوع که در مهاجر و دیده بان وجود داشت، شاید راه به جایی نبرد.  از کرخه تا راین این را خوب نشان می‌دهد. حاتمی‌کیای این فیلم دیگر آن «برادر» ابراهیم صریح نیست. او به میخ و نعل و آلمان و نظام و رزمندگان و بریدگان و مجروحان شیمیایی و پناهندگان می‌زند و باکی‌اش نیست که هر کسی از ظن خود یار فیلمش خواهد شد. چه‌بسا خود او هم چنین می‌خواهد. چنین می‌خواهد و موفق هم می‌شود. موفقیت‌های جشنواره‌ای فیلم در‌ سال ساخته‌شدنش مبین موفقیت او است و البته موفقیت‌های دنباله‌دار حاتمی‌کیا در سال‌های بعد  نشان از هوشمندی کارگردانی دارد که فهمیده برای دوام آوردن در سینمای ایران باید جناح ها و دیدگاه های گوناگون را راضی نگه دارد.
گفته می‌شود از کرخه تا راین به سرنوشت قربانیان بمب‌های شیمیایی در جنگ ایران و عراق می‌پردازد. اما آیا واقعا چنین است؟ معلوم است که نه. درست است که این فیلم بیانیه‌ای است در محکومیت بمباران‌های شیمیایی، اما در کنار این پیرنگ‌محوری به مهمترین مسائل و مصایب ایران آن سال‌ها واکنش دارد. پناهندگان، رزمندگانی که پای عقایدشان مانده‌اند، رزمندگان بریده، گروهک‌ها، خانواده‌های شهدا و مجروحان. جالب این‌که در روایتش، در سنگر هیچ‌کدام از این گروه‌ها نیز نمی‌ایستد. نکته این‌که راوی بی‌قضاوت این درگیری‌ها هم نیست. از کرخه تا راین در روایت داستان قهرمان محبوب کارگردان روشی پیش گرفته که مهمترین کارکردش این است که دست سازنده را رو نمی‌کند. فیلم هر از چندی به قالبی درمی‌آید و برای معتقدان قالبی آن نگاه و نگرش، بهانه‌ای برای دفاع از فیلم می‌دهد. چنین می‌شود که به‌ جز معتقدان به راه و رسم سینما، گروه‌ها و افراد متفاوت و مختلفی با دیدگاه‌های متنوع و گاه حتی متضاد، این فیلم را در راستای نگاه و منافع‌شان دیده‌اند و به حمایت از آن برخاسته‌اند. مثل تمام فیلم‌های بعدی ابراهیم حاتمی‌کیا...
در شرایطی که سال‌های‌سال است از مرگ رسول ملاقلی‌پور -که به‌ گواهی فیلم‌هایش صادق‌ترین راوی جنگ هشت ساله بود- می‌گذرد، ابراهیم حاتمی‌کیا همچنان دوام آورده و زنده و سرحال و امیدوار فیلم می‌سازد. فیلم‌هایی ‌سال‌به‌سال عظیم‌تر؛ در هر دولتی با هر دیدگاهی. آیا این نشان از موفقیت سرمشق از کرخه تا راین ندارد؟


تعداد بازدید :  199