مجتبی پارسا روزنامهنگار
اساسا نه فوتبال که هیچ ورزشی فینفسه و بهخودیخود ارزشمند نیست. تمام ارزش یک ورزش، خصوصا ورزشی که در سطح بینالمللی دیده میشود، به میزانی است که به صلح و آرامش جوامع و اخلاقیتر شدن افراد آن جامعه کمک میکند. این موضوع برای هنر هم صادق است. سینما، تئاتر، عکاسی، نقاشی، داستاننویسی و سایر هنرها تا جایی ارزشمند هستند که به اخلاقیتر شدن افراد یک جامعه، ممانعت از خشونت با دوری از زشتیها (مثل فیلمساز یا داستاننویسی که با هنرش، زشتی یک رفتار را نمایش میدهد تا مردم را از آن دور کند) و زیباتر کردن جهان (مانند معماری که یک ساختمان زیبا را طراحی میکند یا نقاشی که اثر هنری چشمنوازی را خلق میکند) کمک میکنند. ورزش هم به نوبه خود یک هنر است و ورزشکاران، هنرمندانی هستند که باید هنرشان را نمایش دهند، به همین دلیل است که لفظ «هنر» برای «هنرهای رزمی» به کار برده میشود. ظاهر آن رزم است، اما هدف آن آرامش و تحقق صلح. هنرهای رزمی بیش از آنکه هدفشان آمادگی جسمانی افراد برای جنگ تنبهتن باشد، تلاشی هستند برای آماده کردن روح جنگجویان. فوتبال هم از آنجا که یک ورزش است، یک هنر است و از آنجا که یک هنر است، هدفش باید ارتقای سطح فرهنگ و اخلاق مردم یک جامعه باشد. فوتبالیستها نمایندگان مردم کشورشان هستند که با نحوه بازی کردنشان (نه لزوما فوتبالبازی کردنشان، که همه رفتارهایشان در زمین فوتبال) جامعه خود را به مردم دنیا مینمایانند. شاید برخی چنین شأنی را برای هنر یا ورزش قایل نباشند و اینها را در ذیل سرگرمی (Entertainment) قرار دهند و بگویند «فیلم برای سرگرم کردن جامعه و صنعتی است صرفا پولساز؛ ورزش هم یک بازی سرگرمکننده و با هدفی تجاری است.» اساسا اگر قرار باشد فوتبال سرگرمی باشد، نباید به خاطر آن رگ گردنمان باد کند و از هیجان، برخی راهی بیمارستان شوند؛ اصلا آدمها برای سرگرمی چرا باید یکمیلیون و 400هزار یورو هزینه کنند؟ سرگرمیهای ارزانتری هم وجود دارد. در مورد پولساز بودن فوتبال کشور ما هم حرف و حدیث زیاد است. به نظر نمیآید درآمدهایی که به واسطه فوتبال برای این کشور ایجاد شده، بیشتر از هزینههایی باشد که برای فوتبال خرج شده. هیچ شکی نیست که اینها (هنر و ورزش) باید پولساز باشند، اما از این برنمیآید که چون صنایعی پولساز هستند، بنابراین فقط سرگرمیاند. همچنین شکی نیست که هنر (اعم از سینما و تئاتر و رمان) و ورزش (اعم از فوتبال و غیره) جنبه سرگرمی هم دارند، اما نباید اینها را تا این حد پایین بیاوریم و تنها جنبه آنها را «سرگرمکنندگی»شان بدانیم. اما مخلص کلام؛ شاید برای برخی، آزاردهندهترین صحنه بازی تیمملی ایران در مقابل تیمملی ژاپن، صحنهای باشد که 5 بازیکن ایرانی بازی را رها کردند و سراغ داوری رفتند که سوت نکشیده بود و همین باعث گل خوردن ایران و زمینه شکست این تیم شد. اما به نظرم آزاردهندهترین صحنه بازی آنجایی بود که سردار آزمان دستش را روی صورت بازیکن ژاپن گذاشت؛ آنجایی بود که احسان حاج صفی گردن بازیکن ژاپنی را در میان بازوی خود میفشرد. این قابی است که در تاریخ خواهد ماند، نه بازیکنانی که سهوا بازی را رها کردند و نه شکست 3 بر صفر. ما اخلاق را 3 بر هیچ باختیم.