دکتر ناصر عمادی پزشکی است که مرز نمیشناسد. او متخصص پوست، عضو هیأتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران و از مجروحان شیمیایی جنگ است. این پزشک داوطلب هلالاحمر در کشورها و شهرهای مختلف حاضر میشود و نیازمندان را رایگان درمان میکند. آنچه در ادامه میآید، خاطره او از حضور در کیاسر و ویزیت رایگان بیماران است:
امروز 4/4/91 مصادف با اعیاد شعبانیه بود. صبح زود طبق هماهنگی قبلی با جناب آقای دکتر جهانآرا برای ویزیت رایگان بیماران و بررسی مشکلات پوستی آنان بعد از طی مسافتی حدود 100کیلومتر (از قائمشهر) به شهر زیبایی در دل کوهستان سرسبز یعنی کیاسر رسیدم. گمان نمیکردم مناظری به این زیبایی در کشورمان وجود داشته باشد.
دستگاه کرایو و چند بسته وسایل جراحی را هم با خود داشتم تا اگر بیماری نیازمند جراحی ساده داشت، برایم انجام آن مقدور باشد. وارد شهر کیاسر که شدم، آقای دکتر جهانآرا به استقبالم آمد. بلافاصله به محل مرکز بهداشت رفته و معاینه بیماران را شروع کردیم. مردم باصفا، آب و هوای کوهستانی و خنک و استقبال بسیار صمیمانه و خودمونی کارمندان مرکز بهداشت و مهمتر از همه بیمارانی که منتظر ما بودند تا در اعیاد شعبانیه به نام آقا امام حسین (ع) و ابوالفضل (ع) که نامشان شفای هر دردی است، در کنارشان باشیم را به حال و هوای خاصی تبدیل کرده بود.
حدود 80 بیمار را معاینه کرده، 3 عمل جراحی و 7 عمل کرایوتراپی برای بیماران انجام دادیم؛ واقعا روز خوبی بود. باصفاترین لحظه زمانی بود که پدر و مادری که 2 فرزند آنان در سالهای دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند، درنهایت کهولت اما بسیار معتقد و مطمئن با چهرهای نورانی و تبسم بر لب در خدمتشان بودم. بعد از معاینه آنان و نوشتن نسخه و توصیههای درمانی، با هم کمی گفتیم و خندیدیم و زمان خداحافظی، خود و فرزندان شهیدشان را معرفی کردند. مادر شهید جملهای گفت که حس کردم هنوز منتظر شهیدشاناند. تا در خروج آنها را بدرقه کردم. با خودم فکر کردم شاید این حس انتظار اثبات این واقعیت است که شهیدان زندهاند و نزد خدای خود هستند.
اما نکتهای که من را نگران کرد، آمار بیماران مبتلا به اگزمای دست یا بیماری سودای دست بود که در 14 بیمار از 77 بیمار ملاحظه کردم. از این 14 بیمار، 10نفر آنان مسن و کشاورز بودند و این موید آن بود که ارتباطی بین شغل آنان و بیماری دست آنها وجود دارد. بعد از کمی دقت و پرسش و پاسخ مشخص شد اکثر آنان به دلیل استفاده از سموم کشاورزی دچار اگزما یا خارش و سوزش و ترکخوردگی پوست دستها شدهاند و چون خود آنان دقتی به این موضوع نداشتند، حتی در مواردی بیماری به سایر نقاط از پوست بدن سرایت کرده بود، اما نکته بسیار مهم که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که امکان جذب خونی سموم از طریق پوست آسیبدیده به دلیل شکافها و ترکهایی که در دست کشاورزان ایجاد شده، وجود دارد. این جذب خونی سموم از طریق پوست میتواند موجب عوارض زودرس و حتی بیماریهای خطرناک دیررس در کشاورزان شود. موضوع را با آقای دکتر جهانآرا و آقای دکتر میرزایی معاون محترم بهداشتی دانشگاه درمیان گذاشتم تا کشاورزان و خانوادههای آنان را از موضوع مطلع و اقدامات پیشگیرانه را به اجرا بگذارند. استفاده از دستکش نخی به همراه دستکش پلاستیکی در هنگام کار و پرهیز از مالیدن دست به چشم و صورت و همینطور پرهیز از دستدادن با دیگران و بهخصوص اعضای خانواده و اطفال و نهایتا شستوشوی کامل دستها و بدن و تعویض کامل لباس قبل از ورود به منزل از نکات بسیار ضروری و جدی است که عزیزان کشاورز میبایست آن را دانسته و به یاد داشته باشند. به همکاران مرکز بهداشت توصیه کردم موضوع به راحتی در مراسمی که اکثر مردم حضور دارند یا با پمفلتهای آموزشی قابل طرح و اجراست. این نکته بسیار مهمی بود که به دلیل حضور در کنار مردم (در محل زندگی و کار آنان) موفق به دریافت علت اگزمای دست شدم. در غیراینصورت هرکدام از این بیماران به پزشکی در شهر ساری مراجعه و شاید یافتن علت اصلی مقدور نمیشد. ساعت 2 بعدازظهر با همکاران مرکز بهداشت عکسی به یادگاری گرفته و عازم ساری کلینیک طوبی شدم. در پایان نمیتوانم کتمان کنم صفای آقای دکتر جهانآرا مسئول مرکز کیاسر را که بهرغم بارها تماس تلفنی با یکدیگر و حتی تا ساعت 10 صبح همان روز معاینه، نمیدانستم که ایشان مسئول مرکز و پزشکاند؛ زیرا در تماسهای تلفنی و استقبال آنقدر متواضع و فروتن بودند که فکر میکردم یکی از پرسنل و کارمند هماهنگکننده هستند، حقا که دکتر جهان آرا، دل ما و جهان را آراست تا بدانیم اینقدر برای دکتربودنمان قیافه نگیریم.