آخر هفتهها اتفاق خاصی نمیافتد؛ نه خبر خوبی به گوش میرسد و نه تصمیم جدیدی اعمال میشود اما در همین روزها مجموعهای از خبرها و گفتهها روی هم تلنبار میشود که برای حاشیهنویسی در آغاز هفته بهانه خوبی به دست میدهد. چند اظهار نظر جالب و خواندنی را جدا کردهایم که میخوانید.
۱. عادل آذر، رئیس دیوان محاسبات کشور: «در ارزیابیها بالای ۹۸درصد مدیران انسانهای باشرف و پاکدستی هستند. تنها اشکال در انحراف معیار و درک ناصحیح از قانون است.» چه خوب میشد که رئیس دیوان محاسبات کشور که با عدد و رقم و منطق ریاضی بیشتر سروکار دارد، نتایج این بررسی را برای شفافیت بیشتر منتشر میکرد. آن وقت رسانهها هم به چند آورده میرسیدند: یکی اینکه تعداد مدیران کشور بالاخره چند نفر است؟ میفهمیدند که چه تعداد مدیر در این ارزیابی مورد پالایش قرار گرفتهاند و آیا میتوان این عدد راستیآزمایی کرد یا خیر؟ و آخر سر دستشان میآمد که این 2درصدی که این همه فساد مالی و اقتصادی به راه انداختهاند یا با ندانمکاریهایشان وضع اقتصادی را در این سالها به اینجا رساندهاند، شامل چه مدیرانی میشود؟ گفتن این آمارها -اگر همینطوری بیحساب و کتاب و بیپشتوانه ارایه شود- نهتنها به شنوندهاش اطمینان نمیبخشد که وقتی آن را با شرایط روز جامعه قیاس میکند، مسألهسازتر میشود؛ آماری که بیشتر شائبهدار و سوالبرانگیز است تا راهگشا و آرامشساز. کاش مسئولان کمی در ارایه آمار از هر نوعش در این آخر هفتهها خوددار باشند!
۲. فقیه حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر: «آنها از دادن فرمول کوکاکولا به ملتها خودداری میکنند، حالا میخواهند به پیشرفت علمی کشورها کمک کنند؟!» ظاهر حرف خیلی ساده و پذیرفتنی است. از آنهایی که میشود بعدش تکبیر گفت و برای گویندهاش هورا کشید ولی کمی از این ظاهر فریبنده عبور کنیم؛ خب این حرفها اساسا چه ارتباطی به هم دارد؟ یعنی اگر رقابتهای تجاری و تبلیغی نبود و آمریکاییها فرمول کوکاکولا را در پاکت دربسته تحویل ما میدادند، الان میشد به آنها اعتماد کرده و بابت دلسوزیشان درباره پیشرفت علمی کشورها مطمئن باشیم؟ آخر طرح این دو گزاره از سوی مدیر یک پژوهشکده چه جایگاهی دارد؟ اصلا مگر پیشرفت علمی کشورها در گروی خواستن و نخواستن ابرقدرت جهانی و آلت دستش کوکاکولاست؟ مگر همه کشورها اسرار تجاریشان را مخفی نمیکنند؟ کاش مسئولان و دانشمندان کمی در ارایه جملههای داغ در این آخر هفتهها خوددار باشند!
محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور: «عدهای فکر میکنند فیلترینگ به تاریخ پیوسته ولی اینطور نیست؛ باید از رفتن جوانان به قتلگاه جلوگیری کنیم. هر گوشی تلفن همراه یک کانال از سوی دشمن است که در دست قشرهای مختلف به راحتی قرار دارد و مرتب علیه نظام اسلامی فعالیت میکنند. فیلترینگ نیاز کشور و نوعی امر به معروف و نهی از منکر است.» با این استدلال میشود هر خیابان را محوری دانست برای دزدی و غارت، هر چاقو را آلتی دانست برای قتل و خشونت و هر خودروی ایرانی را راهی دانست برای تصادف و معلولیت و ماجراهای بعدش. بنا به قاعده عقلی باید جلوی تولید و توزیع و تبلیغ همهشان را گرفت و نهی از منکر کرد. دیگر تکراری شده که از این نگاه اظهار گلایه کنیم. چه خوب که نگاه جامع و راهگشای رهبری فرادست همه این نظرها وجود دارد. جایی که ایشان برخلاف این نگاه سنتی به فضای مجازی، این فضا را یک فرصت برای همه میدانند: «رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید. این فرصت فوقالعادهای است مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد» (بیاناتی در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی). یا همین چند وقت پیش فرمودهاند: «دستگاههای مختلفی در فضای مجازی حضور دارند اما حضور در این فضا باید یک حضور جریانساز باشد، ضمن اینکه بهترین راه شناسایی و ارتباط با گروههای موثر فرهنگی و یافتن سوالها و سرنخهای فکری آنان، استفاده از فضای مجازی است» (در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی).