امیر عبودزاده| طبیعی است که انتظار داشته باشیم در 40سالگی انقلاب و در روزهایی که سالهاست جشن پیروزی گرفته شده، از امید و همدلی بشنویم. دهه فجر برای نسلهای گذشته مفهومی داشته که شاید تصورش برای بچههای امروز سخت باشد. روزهایی که شکوه و هیجانش تنها به پخش سرودهای ملی و انقلابی در رادیو و تلویزیون خلاصه نمیشد. بگذریم که همان رسانهها هم دیگر حسوحال پخش این سرودها را ندارند و بعضا آنچه پخش میکنند، بیگانه با فضای انقلاب و بازتابدهنده مطالبات بخشی از جریانات سیاسی است. هوای شهر و بوی عجیبی که این روزها احساس میشد و حالی که نه فقط انقلابیون 57 که همه داشتند، حالا جایش را به بیتفاوتی داده و بعید است کسی نظری مخالف با این ایده داشته باشد. اما توقع این بود که در 40 سالگی انقلاب فضای متفاوتی را ببینیم، شور و هیجان در شریانهای جامعه جاری شود و همه چیز در روبان پارهکردنها و افتتاحیهها و همایشهای مدیریتی خلاصه نشود. توقع این بود که حداقل اگر در بقیه ایام سال به دعوا و کشمکشهای سیاسی میگذرد، این روزها شاهد کمی آشتی باشیم، روی خوش مسئولان را ببینیم و حداقل برای چند روز حمایت و دلبستگی آنها به انقلاب و کشور لحن تندشان را نرم کند و شمشیرهای آخته و آمادهشان را به نیام برگرداند. حیف که چنین نیست. اتفاقاتی که در مقابل داریم گویای ناسازگاریهایی است که حتی برای مهلتی 10 روزه نمیشود پنهانش کرد.
اینکه رئیس مجلس برای سخنرانی در کرج با هیاهو و طومار مواجه میشود، آن هم در روزهای بزرگداشت 40 سالگی انقلاب، جز شعلهورتر شدن آتش دشمنیها چه پیامی دارد.
به اطلاعیه دفتر علی لاریجانی دقیق شوید؛ آنجا که مینویسد: «رئیس مجلس براساس اصرار جناب آقای لطفی قائممقام محترم آیتالله جنتی در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سخنرانی روز 22 بهمن را پذیرفتند و تصور این بود که با آقای امامجمعه هماهنگی شده است. آقای لاریجانی وقتی مطالب ایشان را شنید، سخنرانی خود را لغو کرد و گفت: مسأله در حدی نیست که ایشان به شورای هماهنگی مرکز اولتیماتوم یک هفتهای بدهند.» این اطلاعیه میافزاید: «امروز کشور به وحدت نیاز دارد و مخصوصا راهپیمایی 22 بهمن بایستی مظهر وفاق در کشور باشد و آقای امامجمعه خودشان سخنرانی کنند یا هر کسی که مطلوبشان هست، دعوت کنند.» شاید دردناکتر از این لغو و اظهار دلخوری، سخنان آیتالله جنتی در روز 12 بهمن بود که در کمال حسرت، جز نشان دادن عمق انتقامجویی و دعوا، پیامی برای مردم نداشت. صحبتهایی که محمدعلی ابطحی، روحانی سیاسی اصلاحطلب در انتقاد از آن در توییترش نوشت: «انتخاب آیتالله جنتی برای سخنرانی روز ۱۲ بهمن و آغاز چهلمین سالگرد آغاز انقلاب، اوج بدسلیقگی و نماد فرصتسوزی بود. لعنت فرستادن ایشان به جمعی از مسئولان در روز شروع دهه فجر که باید روز همبستگی ملی باشد بدتر.» و بعد ببینید بعضی روزنامهها و رسانهها را که حتی در همین روزها هم دست از آتشافروزی برنمیدارند. از بد و بیراه گفتن به دولت و برجام و رابطه مالی با اروپا که منافذ را برای چرخیدن چرخهای اقتصاد کشور باز نگه میدارد بگیر تا هتاکی به مسئولان جشنواره فجر و هنرمندان کشور، فقط به خاطر اینکه مطابق سلیقه ما صحبت و حرکت نمیکنید. این همه کینهجویی آن هم از طرف داعیهداران انقلاب و ارزشها چه سنخیتی با جشنهای افتخارآمیز 40 سالگی انقلاب دارد. وقتی که رسانه ملی هم در این روزها دست از لجاجت برنمیدارد و حاضر نیست به بخش بزرگی از انقلابیون و سیاسیون تریبون و دوربین بدهد، چراکه با من همراستا نیستید و مشیتان را نمیپسندیم، چطور میشود از مردم انتظار داشت که با همه وجود، اخلاص تمام مدعیان را باور داشته باشند و نگران تعمیق اختلافات نباشند. حداقل میتوانستیم در این چند روز یارکشی و پنجه کشیدن به صورت هم را کنار بگذاریم و پس از پایان جشنها دوباره درگیری را از سر بگیریم. میتوانستیم برای نمایش هم که شده به مردم بگوییم دعواها دوستانه و خانوادگی است. میشد در این چند روز تفاهم را تمرین کنیم. حیف که همین دعوت به آشتی هم قبلا با صدای بلند گفته شده و جز طعنه و دشنام پاسخی نداشته. حیف که حتی در باشکوهترین روزها هم فرصتی برای تکرار این دعوت پیدا نمیشود.