یاسر نوروزی روزنامهنگار
فردا مراسم پاياني قديميترين جايزه كتاب در ايران برگزار ميشود؛ آيين اختتاميه سيوششمين جايزه كتاب سال. اين خبر براي من هميشه گذشتهاي را بازتاب ميدهد كه تداوم آن قابل تأمل است. سال 1332 مقرر شد از بهترين نويسندگان و مترجماني كه آثار ارزشمندي توليد كردهاند، تقدير شود. به همين منظور موسسه جوايز سلطنتي با در نظر گرفتن آرای كمیسيوني متشكل از استادان و محققان و صاحبنظران شروع به انتخاب كتابهاي مختلف در زمينههاي متعدد كرد؛ اين رويكرد درواقع زيرشاخه سياستهاي تشويقي در حوزه كتاب تعريف ميشد. در ادامه اين رويكرد آييننامه خريد كتاب و تشويق مولفان و ناشران هم تصويب شد و هيأت انتخابي شكل گرفت تا كتابهاي ارزشمند از ناشران خريداري شود بلكه از هزينههاي آنها بكاهد. نشان فرهنگ و هنر هم در همان سالها ساخته شد و شوراي عالي فرهنگ و هنر آييننامه نشان فرهنگ و هنر را تصويب كرد. فارغ از اينكه چه سياستهايي در اعطاي اين نشان دخيل بودند، كتابهاي ارزشمند چگونه انتخاب ميشدند و پهلوي دوم قصد داشت چه نوع تفكري را از طريق سياستهاي تشويقي خود به جامعه تزريق كند، اين پرسش به وجود ميآيد كه چرا در اين سالها اين روند دچار خلاقيت نشده است؟ درواقع پرسش اينجاست كه چرا سياستهاي تشويقي كه حدود 60سال پيش براي ترويج كتابخواني تدوين شد، همچنان ادامه دارد؟ حتی قانون معافيت مالياتي و گمركي هم در تاريخ 30/3/56 به منظور ترويج كتابخواني براي فعالان اين حوزه به تصويب رسيد يا اولين نمايشگاه كتاب كه در سال 1346 برگزار شد. نكته قابل تأمل ديگر نخستین مراسم هفته كتاب است كه يك سال پيشتر، در سال 1345 برگزار شده بود. تمام اينها ناخودآگاه اين پرسش را به وجود ميآورد كه آيا از تدوين اين سياستها سالها نگذشته است؟ با توجه به تحولات جامعه نياز به بازنگري در اين سياستها نيست؟ البته مقصود اين نيست كه جايزه كتاب سال را تعطيل كنيم، كتاب از ناشران نخريم و نشاني به چهرههاي فرهنگ و هنر اعطا نكنيم؛ بلكه قصه اين است كه حركتهاي خلاقانه در حوزه ترويج كتابخواني چقدر بوده است؟ چرا بايد بعد از سالها همچنان بعضي تصميمهاي 60 سال پيش ادامه پيدا كند؟ به هر حال بعد از اين همه سال با توجه به تحولات جامعه و تغييرات بنيادين در تمام عرصهها، آيا ذائقه و نحوه جذب افكار عمومي تغيير نكرده است؟ متاسفانه ما همچنان جايزه ميدهيم، مراسم هفته كتاب برگزار ميكنيم، كتاب از ناشر ميخريم و كارهايي كه سالهاست همچنان در حال تكرار آن هستيم. باز هم تأكيد ميكنم تعطيلي چنين حركتهايي مقصود نظر نويسنده اين يادداشت نيست بلكه آيا بعد از اينهمه سال نبايد طرحي نو دراندازيم؟ ما امروز در حالي شاهد برگزاري قديميترين جايزه كتاب در ايران خواهيم بود كه آمار كتاب و كتابخواني در حال سقوطي مرگبار و قيمت آن رفته رفته رو به افزايش است. شايد بايد سياستهاي كهنه و قديمي را دور ريخت، شايد بايد از نو تفكرات ترويجي و تشويقي كتاب را بازنگريست و شايد بايد راهي انديشيد. چون به نظر ميرسد در آغاز عصري جديد باشيم؛ عصري كه با وجود گسترش شبكههاي اجتماعي و ورود بيوقفه تكنولوژي در زندگي مردم، ديگر به سياستهاي كهنه مجال نميدهد. وقت، وقت تغيير است. شايد بايد خيلي چيزها را عوض كنيم؛ خيلي.