محمدصادق شایسته| این عبارت را باید روی تابلویی بزرگ نوشت و جلوی چشم فیلمسازان ایرانی گذاشت: «آقا، خانم، اول فیلمنامه»! چیزی که وقتی نباشد یا بد باشد، هر چه ذوق و زحمت تکنیکیای که خرج کردی را زیر سایه سیاه خود میبرد. آخرین نمونهاش؟! «مسخرهباز» نخستین تجربه کارگردانی همایون غنیزاده که بیشتر با نمایشهایی مثل «میسیسیپی نشسته میمیرد» و «کالیگولا» برای تئاتریها آشناست و در سینما هم آن نقش عجیبوغریبش در فیلم خاص «اژدها وارد میشود» مانی حقیقی! غنیزاده که پیش از این در نمایش پر زرقوبرق «میسیسیپی...» عشق و اراداتش به سینما و نوستالژی را نشان داده بود، فیلم اولش را هم به تأسی از همان ذوق و شوق روی پرده سینما آورده و شاید حتی بتوان گفت یک نوع «میسیسیپی...» سینمایی ساخته! فیلمی که کافی است کمی عشق سینما باشید تا دهها ارجاع ریز و درشت به آثار ماندگار تاریخ سینما در طول تماشایش جلوی چشمانتان رژه بروند.
داستان شاگرد آرایشگری به نام «دانش» که رویای بازیگرشدن دارد و شبها پس از پایان کار، غرق در تخیل همبازی شدن با یک ستاره جذاب و دلفریب سینما به تمرین بازیگری میپردازد.
غنیزاده با محوریت قرار دادن این موضوع دست به تجربه تصویری جنونآمیزی زده که یا میتوانید با آن ارتباط برقرار کنید و با شخصیتهایش همراه شوید یا فیلم برایتان گنگ و بیهدف باقی میماند. اما با هر نگاهی «مسخرهباز» را نگاه کنید، نمیشود دستاورد تصویری آن را نادیده گرفت، سکانسهایی سخت و پرجزییات با اجرایی درخشان که نخستین فیلم غنیزاده را به یک اثر تجربهنشده و خاص در سینمای ایران تبدیل کرده و صد افسوس که برخلاف فیلمهایی چون «Perfume: The Story of a Murderer» و «Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street» که غنیزاده به آنها نیز ارجاعاتی داده، «مسخرهباز» فیلمنامه قابل دفاع و داستان چفتوبستداری ندارد و چه کسی در سینما میتواند مدعی باشد که فیلمی با وجود درخشانبودن در عرصه تکنیک بدون داشتن فیلمنامهای منسجم میتواند تبدیل به اثری درجه یک شود؟! البته حیف است این وسط به بازی درخشان علی نصیریان در نقش صاحب آرایشگاه غرغرو و شکستخورده و بازیهای قابل قبول و در خدمت فیلم صابر ابر، رضا کیانیان و بابک حمیدیان اشاره نکرد.