شماره ۱۶۱۴ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۵ بهمن
صفحه را ببند
انقلاب چه بود؟

چهل‌سال از انقلاب شکوهمند اسلامی گذشته است. اگر براساس جمعيتي كه در آن‌ سال بالاي 16‌سال و حق شركت در رفراندوم جمهوري اسلامي را داشتند، بخواهيم داوري كنيم، اكنون فقط حدود 10 ميليون نفر از جمعيت ايران انقلاب را به خوبي به خاطر مي‌آورند که در برابر همه‌پرسي تاسيس آن قادر به رأي‌دادن بوده‌اند. گذشت يك دوره 40 ساله از تولد یک پدیده، به منزله رسيدن آن به بلوغ فكري است.  با اين ملاحظه اگر به انقلاب اسلامي نگاه كنيم، به روشني متوجه مي‌شويم كه این انقلاب نيروهاي بزرگي را آزاد كرد؛ نيروهايي كه پيش از آن تحت فشار يا در حاشيه بودند. واقعيت اين است كه پيش از انقلاب تنها يك نفر حاكم بلامنازع و تصميم‌گيرنده نهايي بود. نگاهي به خاطرات مقامات رژيم گذشته نشان مي‌دهد كه هيچ كس جز شاه تصميم‌گير نبود، نخست‌وزير و وزرا و ساير منصوبان نيز غلام حلقه به گوش بودند. نه‌تنها در بيان، بلكه در نوشته‌ها نيز به صراحت و بالای امضای خود اعلام چاكري و غلامي مي‌كردند و در بيان نيز خود را مجري منويات اعلي‌حضرت همايوني مي‌دانستند. خاطراتي كه از برخورد شاه با وزرايش نزد ديگران و در جلسات هست، گوياي اين واقعيت است كه آنان را با لحن تند و زننده، تحقير و به آنان توهين مي‌كرد، حتي در يكي از ويديوهايي كه در دسترس عموم است، با همسرش نيز در يك جلسه عمومي به تندي و با لحن تحقیرآمیزی برخورد كرده و او را از اظهارنظر و دخالت بازمي‌دارد. هنگامي كه وزرا و زن و خانواده شاه و دربار نيز مجري بی‌کم‌وکاست اراده و منويات وي بودند، براي روشنفكر، دانشجو و دانشگاهي، معلم، كارگر و كشاورز و روحاني هيچ جايي وجود نداشت.

ادبيات شاه سراسر تبختر و خداي‌گونه است، به همين علت زمانی كه روی ناخوش سياست به او نشان داده شد، ديگر كسي از او حمايت نكرد و همه ملت به انقلاب پيوستند؛ انقلابي كه در چارچوب هيچ كدام از نظريه‌هاي كلاسيك و عادي نمي‌گنجيد و همه نيروها تحت رهبري مذهبي امام خميني(ره) بسيج شدند و پرونده آن استبداد فردي را براي هميشه بستند.
متاسفانه نتوانسته‌ايم براي نسل امروزمان نشان دهيم كه آن استبداد فردي چگونه بود و اگر تداوم مي‌يافت، چه عوارض جبران‌ناپذيري براي مردم و كشور به بار مي‌آورد. نه‌تنها اين مسأله‌محوري را شرح نمي‌دهيم، بلكه تصويري مخدوش از آن ارايه مي‌كنيم، بنابراين عصاره انقلاب عليه استبداد و حاكميت اراده شخصي شاه بود. انقلاب براي اين بود كه نيروهاي حذف‌شده يا ناديده گرفته شده به ميدان بيايند. بدون حضور اين نيروها جامعه در بن‌بست قرار مي‌گرفت كه گرفت، ولي يك انقلاب واقعي، انقلابي است كه هيچ‌گاه اين راه را بر هيچ نيروي ديگري نمي‌بندد و هيچ اراده‌اي را جايگزين حق و اراده آحاد مردم نمي‌كند. البته اين حق كلي بود، ولي محتواي آن‌چه بر اثر اين انقلاب ظهور يافت، مربوط به اراده مردم بود. اراده مردمي كه اكثريت قاطع آنان مسلمان و تابع رهبري بودند. به این موضوع باید جداگانه اشاره کرد.

دیدگاه‌های دیگران

غ
غ |
مخالف 0 - 0 موافق
یعنی میفرمایید 10 میلیون از واجدان رای دادن انقلاب را قبول دارند و50 میلیون دیگر قبول ندارند؟!

تعداد بازدید :  266