«شبی که ماه کامل شد» یک فیلم کمنقص، حرفهای و خوشساخت است، در پیشانی سینمای ایران و نشاندهنده پیشرفتها و بلوغ این سینما؛ حدودا نود سال پس از ساخت آبی و رابی اوگانسیان. فیلمی که میتواند در ویترین سینمای ما قرار بگیرد و حتی سال بعد یکی از نامزدهای ما برای اسکار باشد. فیلمی که میتواند در بازارهای جهانی دنبال مشتری بگردد؛ مطمئنا در کشورهای همسایه میتواند مشتریهایی برای خود پیدا کند. فیلمی که اگر تیتراژش را عوض میکردند، برای قرار گرفتن میان مدعیان هالیوودی هم مدعی بود. آخرین فیلم نرگس آبیار تردیدی باقی نمیگذارد که او حالا یکی از بهترین کارگردانهای ماست؛ بسیار بهتر از اغلب کارگردانان نسل قبل که امسال در جشنواره فیلم داشتند. فیلمی که نمیشود در هیچ زمینهای ایراد جدی به آن گرفت. فیلمنامه «شبی که ماه کامل شد» داستانی پرکشش و جذاب دارد که برای اثری ساختهشده از روی اتفاقات واقعی یک امتیاز بزرگ است. بازیها شایسته تقدیرند؛ بهخصوص فرشته صدر عرفایی که باید نامزد جدی سیمرغ نقش مکمل باشد. الناز شاکردوست حالا میتواند بگوید خود را از فهرست بازیگران گیشهای جدا کرده و تواناییهایش را برای حضور در سینمای جدی تثبیت کرده است. هوتن شکیبا هم بهترین بازیاش را در سینما عرضه کرده است. صحنهپردازی و جلوههای ویژه فیلم در خور تحسین است و همه اینها وقتی که یک کارگردان زن را پشت دوربین تصور میکنیم، ارزش خود را بیشتر نمایان میکند
اما اگر نقدی بر فیلم وارد باشد، همان مسألهای است که آبیار در فیلمهای قبلیاش هم با آنها مواجه بوده است؛ اینکه او به تایم نمایش و حوصله تماشاگر توجه زیادی ندارد. البته که فیلم تازه او از «نفس» و «شیار143» ریتم بهتری دارد و نفسگیر است، اما باز هم دلیل نمیشود که او توجهی به زمان نداشته باشد. در دورانی که سریالهای فوقالعاده هالیوودی در عرصه نمایش حکمروایی میکنند، اصلا سخت نیست که تصور کنیم فیلمهای آبیار به شکل سریال نمایش داده شوند؛ نه چیزی از ارزششان کم میشود و نه مشکلی برای برگرداندن بودجه خواهند داشت. اینکه یک فیلم نزدیک به سه ساعته چطور قرار است اکران شود و بلیتش قرار است چه قیمتی بخورد، موضوع سادهای نیست. نرگس آبیار که میتواند بر همه محدودیتها غلبه کند و از سوژهای که تمام شرایط را برای افتادن به شعار دارد، فیلمی گرم و غیر شعاری میسازد، بعید است که نتواند بین ساخت یک مینیسریال در اندازههای بینالمللی، یک «ماه» جمعوجورتر و یک فیلم کمی طولانی تصمیم بگیرد. حیف فیلمی چنین گیرا و معرکه نیست؟