«نخستین خاطرهام از جمعیت به 13 سالگی برمیگردد؛ سال 78 که در نکا سیل آمده بود و من در تاریکی شب لباس امدادگران را میدیدم که مشغول کمکرسانی به مردم بودند. همان موقع تصمیم گرفتم عضو جمعیت شوم. فردای آن روز به دفتر هلالاحمر نکا رفتم و گفتم میخواهم عضو شوم. گفتند سنم برای این کار کم است. کپی شناسنامهام را دستکاری کردم و مدتی بعد دوباره رفتم و فرم عضویت را پر کردم. پدرم هم همراهم بود و آن روز به اندازه من برای عضویتم در هلالاحمر خوشحال بود.»
«علی شاهسونی» حالا 20 سال است که به عضویت هلالاحمر در آمده و زندگیاش با فعالیت در جمعیت گره خورده است. بعد از سالها فعالیت در تیمهای امداد و نجات جاده و کوهستان، حالا در زمینه آموزش فعالیت میکند.
انتخاب رشته پرستاری برای تحصیل در دانشگاه هم، مسیری بود که او بعد ازآشنایی با هلالاحمر در آن پا گذاشت: «یکی از نکتههایی که در جمعیت به ما یاد دادهاند و هرگز از ذهنم پاک نمیشود، این است که اگر میخواهیم زندگی بهتری داشته باشیم، باید به دیگران کمک کنیم.
به دلیل علاقهام به فعالیتهای بشردوستانه و امداد و نجات، تصمیم گرفتم در رشته پرستاری تحصیل کنم. سالها فعالیت در گروههای امداد و نجات، به من کمک کرده بود تا با آنچه در رشته پرستاری قرار است آموزش ببینم آشنایی کامل داشته باشم و پیشزمینه خیلی خوبی برای من بود. به همین دلیل در تمام سالهای تحصیل جزو دانشجویان موفق و برتر دانشگاه بودم و توانستم بورسیه تحصیلی به دست بیاورم.»
کارشناسی ارشد را در رشته آموزش پرستاری سپری کرده و حالا در حوزه آموزش فعالیت مستمری با هلالاحمر دارد. قصه آشنایی او با همسرش «محیا ملکشاد» هم به همین فعالیتها برمیگردد.
حالا محیا هم پرستار داوطلب جمعیت است و همراه او در حوزه آموزش.
محیا ملکشاد میگوید: «همسرم آنقدر با عشق و علاقه از فعالیتهای هلالاحمر حرف میزد که من هم جذب جمعیت شدم. هر دو ما اکنون در زمینه آموزش فعالیت میکنیم. خاطرات مشترکمان از هلالاحمر، به فعالیتهای 24 ساعته برای ضبط دورههای آموزشی هلالاحمر برمیگردد و بیخوابیهایی که در کنار هم، تحملشان برایمان آسانتر میشد.»
عضویت سایر اعضای خانواده این دو پرستار داوطلب در جمعیت، باعث شده تا صحبت از کار و امداد و فعالیت داوطلبانه به دورهمیهای خانوادگی هم کشیده شود.
شاهسونی میگوید: «سایر اعضای خانواده من هم به دلیل علاقه من به جمعیت، جذب هلالاحمر شدند. به همین دلیل در جمعهای خانوادگی ما همیشه صحبت از هلالاحمر است و امداد و آموزش کمکهای اولیه. هیچ چیز برای من شیرینتر از حضور در این دورهمیها و صحبت از تجربههایمان در هلالاحمر نیست.»