مردی بدون سایه واکنشهای یکپارچهای برانگیخته. از این منظر این فیلم از معدود فیلمهایی است که توانسته واکنشهایی چنین شبیه به هم را در فضای مجازی به وجود آورد. با این توضیح که تقریبا تمام واکنشها موضعی انتقادی و اعتراضی نسبت به این فیلم دارند- که این میتواند مبین تلاشهای بهبارننشسته علیرضا رئیسیان باشد.
واکنشهای کاربران رسانههای اجتماعی تقریبا در کندبودن، کسلکنندهبودن و البته متقاعدکنندهنبودن داستان فیلم مردی بدون سایه اجماع دارند. بگذریم از اینکه برخی از کاربران موضعگیریهایی حتی تندتر نیز داشتهاند؛ ازجمله کاربری که این فیلم را «مزخرفترین فیلمی که دیده» نامیده است: یا: «داستان تکراری مرد شکاک با ریتمی کند و کسلکننده». یا: «مردی بدون سایه مهر تاییدی بر پایان دوران فیلمسازی علیرضا رئیسیان است. فیلمسازی که سالهاست فیلم خوبی نساخته و تازهترین اثرش که در آن برخی از اصول اولیه فیلمسازی هم رعایت نشده، چیزی بیش از یک قصه مبهم همراه با همان بازیگران همیشگیاش نیست».
درباره مردی بدون سایه نکته دیگری که به کرات مورد اشاره قرار گرفته، پایان آن است. پایانی که برخلاف ادعاهای کارگردان پایانباز نیست، بلکه پایانی ناقص است که فیلم را نیمهتمام باقی میگذارد. کاربری در این زمینه با طنز بامزهای به این نکته اشاره کرده: «یه نکته درباره مردی بدون سایه بگم، انگار که خورش قیمه ریخته شده بوده رو فیلمنامه از وسطش دیگه نرسیده واسه ساخت». و البته نظرهای طنازانه دیگری هم درباره فیلم رئیسیان در فضای مجازی موجود است: «رفتیم فیلم مردی بدون سایه. تو چند تا سکانس، کپیکاری از کارای استاد ایرج ملکی کرده بودن. کاش حداقل اسم استاد رو تو تیتراژ میزدین نامردا»!