شهروند| «تسخیر لانه جاسوسی»، به دوران ۴۴۴ روزهایی از دشمنی سیاسی- نظامی میان دولت انقلابی ایران و ایالات متحده آمریکا گفته میشود که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با حمله تعدادی از فعالان دانشجویی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران آغاز شد و با به گروگان گرفتهشدن ۶۶ دیپلمات آمریکایی به یکی از عمدهترین بحرانهای بینالمللی تبدیل شد. سرانجام اما گروگانگیری در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ از سوی دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا پایان یافت.
در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان توانستند بخشی از آن اطلاعات را بازیافت کنند و حدود ۷۰ سند محرمانه توسط ایران منتشر شد. بسیاری از آن اسناد مربوط به فعالیتهای سازمان سیا در ایران میشد. با استعفای بازرگان و آغاز بحران گروگانگیری، بحران گروگانگیری کش پیدا کرد و در میانه همین بحران بود که قانون اساسی کشور هم به تصویب رسید. هرچند بنا به گفته تسخیرکنندگان، اشغال سفارت تنها برای دو سهروز پیشبینی شده بود. استعفای دولت موقت و حمایت صریح رهبری فقید انقلاب و تعبیر «انقلاب دوم» اما مسئولیت را از دوش آنها برداشت و متوجه حکومت یا دولت شورای انقلاب ساخت. در آن زمان شورای انقلاب هم نقش پارلمان را ایفا میکرد و هم نقش قوهمجریه و دولت را. به عبارت دیگر، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مسئول ۷۲ساعت اول بودند، نه همه ۴۴۴روز.
نخستین تحریمات اقتصادی آمریکا علیه ایران در همین جریان وضع شد. درحقیقت اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا و به گروگانگرفتن کارکنان آن به مدت ۴۴۴روز، باعث پیدایش سالها دشمنی آمریکاییان علیه ایران، ازجمله قطع تمام روابط، ضبط و مصادره میلیونها دلار اموال ایران در خارج از کشور، وضع تحریمات علیه ایران و طرد ایران از جوامع غربی شد که تا به امروز نیز ادامه دارد.
اما باید بدانیم که شروعکننده ماجرا آمریکا بود که به شاه پناهندگی داد، درحالی که قول داده بودند چنین نمیکنند. اگر پذیرش شاه امری عادی و معمول بود، چرا این کار را با اسم مستعار انجام دادند و خبررسانی نکردند و شاه را در بیمارستان روانی بستری کردند تا قضیه لو نرود؟ پس کنش و نقض عهد اولیه از جانب آمریکاییها بود و اقدام دانشجویان، واکنشی.