توییت حسین معززینیا درباره اوضاع نقد فیلم در روزهای جشنواره و بویژه ماجرای ستاره دادن به فیلمها در فضای مجازی بحثهای پردامنهای را در بین علاقهمندان سینما بهوجود آورده است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که وفور جدولهای ستارهدهی در روزنامهها و دیگر رسانههای چاپی و مجازی و حتی در صفحات شخصی و توییتهای افراد نهچندان باسابقه و بینامونشان حسین معززینیا، منتقد فیلم و سردبیر پیشین مجله همشهری ۲۴ را واداشت علیه این رویه موضعگیری کرده و ضمن اشاره به اینکه «ستاره دادن به فیلمها کار منتقدان کاربلد است» در توییتر بنویسد: «دوستانی که این روزها به همه فیلمهای جشنواره فجر ستاره میدهند: عزیزان دل، ستاره دادن، کار تکمیلی یک منتقد است. سالها مینویسد، دیدگاهش را توضیح میدهد، گاهی هم ستاره میدهد. شما که هرگز یک یادداشت کوتاه استاندارد ننوشتهای چرا باید مرور ستارههایت برای دیگران اهمیتی داشته باشد؟» انتقاد و اعتراض این منتقد باسابقه که منطقی بهنظر میرسید، اما به بعضی از کسانی که آن را خوانده بودند (که شاید هم جزو افرادی بودند که کترهای ستاره پای فیلمها میریختند) برخورد. اتفاقی که پاسخهایی البته مودبانه را موجب شد: «برای کسی اهمیتی نداشته باشد دنبال نمیکند.» اما پاسخها منحصر به این توییت و مواضعی از این دست نبود: «ستاره دادن میتونه خلاصهای بصری باشه از نظر یک آدم نسبت به فیلم، لزوما این نیست که حالا نظر اون فرد نظر مؤثری باشه. گاهی براساس ستارههایی که به یک فیلم میده، میشه سلیقه و نوع نگرشش رو فهمید. درواقع ستارهها سنجهای هستند برای بررسی خود طرف.» یا: «دوست عزیز این را به سایت IMDB بگویید که ستاره دادن همه کاربران به فیلمها را باب کرد. در دنیایی که نابلدترینهای مردم در هر زمینه هم میتوانند رسانه داشته باشند (یعنی شبکههای مجازی) نمیتوانید دلخور شوید که چرا کسی نظرش را ابراز میکند یا محتوا تولید میکند، ولو با ستاره دادن.»
البته در این بین موافقان معززینیا هم بیکار ننشستند: «ستاره دادن به فیلمهای سینمایی کاری تخصصی است.» یا: «به نظر من ستاره بدن بهتر از اینه که نقد کنن، باز دردش کمتره که همه وقتی میخوان از فیلمی تعریف کنن کل نقدشون اینجوریه: قابهای خوبی بسته بود/ موسیقی عالی بود/ بازیها عالی بود و....»
با این حال هنوز این پرسش بیپاسخ ماند که ستاره دادن خوب است یا بد؟ و آیا همه میتوانند بهسیاقی که سایت IMDB باب کرده، ستاره بدهند؟و این که آدمهای ستاره بده، نباید سواد دو خط نوشتن درباره فیلم را هم
داشته باشند؟
هواداران پرسپولیس در روزهای گذشته با ایجاد فشار و راهاندازی کمپینهای بزرگ خواهان اخراج دونفر از عوامل باشگاه پرسپولیس هستند. حساسیت بسیار زیاد بالای جدول و کشیدهشدن جنگ و رقابت به بیرون زمین و درگیریها و جنجالهای بیسرانجام به شدیدترین شکل ممکن هواداران پرسپولیس را نگران کرده است. عملکرد بسیار ضعیف پندار خمارلو و مصطفی قنبرپور مدیر رسانهای و مدیر تیم پرسپولیس در مقابله به جوسازیها علیه تیم باعث شده هواداران ضمن انتقاد شدید از عملکرد آنها خواهان برکناری این دونفر و روی کارآمدن افرادی باشند که قدرت مقابله با هجمههایی که علیه پرسپولیس ایجاد میشود را داشته باشند. جالب اینجاست که اخیرا بازیکنان پرسپولیس هم با این فضا همراه شدهاند و در مصاحبهها و پستهای اینستاگرامی خود به عملکرد ضعیف مدیریت باشگاه بهویژه مدیر رسانهای تیم انتقاد میکنند. درچنین شرایطی باید دید واکنش ایرج عرب به این فشار ایجادشده چه خواهد بود. هواداران در شبکههای اجتماعی خواهان استفاده از پیشکسوتان باشگاه همچون افشین پیروانی هستند تا آنها با قدرتی که دارند، باعث برندهشدن پرسپولیس در جنگ سرنوستساز و تعیینکننده بیرون زمین فوتبال ایران شوند. گفتنی است؛ این توییت حسین ماهینی بعد از شکست پرسپولیس مقابل فولاد خوزستان هم تأثیر بسیار زیادی در ایجاد جو منفی علیه خمارلو و قنبرپور و سایر مدیران باشگاه داشت.
دونالد ترامپ در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توییتی توهینآمیز علیه ایران به زبان فارسی در توییتر خود منتشر کرد که بازتاب حیرتانگیزی در دو روز گذشته در شبکههای اجتماعی ایران داشته است. هر چند نخستینبار نیست رئیسجمهوری آمریکا چنین اظهاراتی علیه ایران انجام میدهد، اما واکنش مردم ایران به اظهارات ترامپ در نوع خود واقعا حیرتانگیز و مهم است. درست است که مردم از وضع اقتصادی و معیشتی خود در کشور ناراضی هستند، منتهی در برخورد با بیگانهها مشکلات خود را فراموش میکنند. الان هم فقط کافی است هشتگ ترامپ را در توییتر دنبال کنید یا کامنتهای مردم ایران زیر توییت فارسی او را مطالعه کنید، آنوقت متوجه میشوید که ایرانیها با چه ادبیاتی جواب یاوهگوییهای رئیسجمهوری آمریکا را دادهاند.