شماره ۱۶۲۱ | ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ بهمن
صفحه را ببند
چشم‌های تشنه، خوشی‌های کوتاه

مهتاب جودکی روزنامه‌نگار

آب، 6 روز پیش به هیرمند تشنه رسید. سیلاب‌ها از دشت سیستان می‌آمد و این دفعه چه پر بار. از حجم وسیع خشکزار ‌هامون، بخش صابری جان گرفت و چشم‌های تشنه، خیره شد به رود روان و تالابی که از اغما بیرون می‌شد. کار کارِ باران بود وگرنه قرار نبود که آبی از رودخانه‌های همسایه رنجور، به سرزمین ما برسد. آب جاری شد و آمد تا سد کهک. چشم‌ها از خوشی روشن شد، مثل چشمه‌های روان که برق آفتاب در آنها افتاده. از باران افغانستان، 3‌میلیون مترمکعب سیلاب به منطقه سیستان آمد. اهالی جنوب شرق به یمن این شادی، به یمن باران و آب، به سجده نشستند.
سیلاب یک بار دیگر هم، دو‌سال پیش، از سد کجکی سرریز شده بود، بی‌گذرنامه مرز را رد کرده و مثل مسافرانِ قاچاقی به ایران رسیده بود. اما کمتر از آن بود که لبی از‌ هامون ‌تر کند. این بار هم کجکی و آب‌بندهای دیگر رود هلمند سرریز شد و از نیمروز به هیرمند آمد. باز هم سیلاب برای سیراب کردن تالاب، معطل دیپلماسی نشد. اشرف غنی، رئیس‌جمهوری افغانستان پیش از اینها طلب آب را این‌طور جواب داده بود: «نفت و برق مفت می‌دهید که آب مفت می‌خواهید؟» حالا این بار هم لازم نبود که وزیری با مقام دیگری از کشور همسایه دیدار  و راضی‌شان کند به بازکردن راه آب، برای مدتی کوتاه. سیلاب اجازه نمی‌گیرد، اما همیشگی هم نیست. همه می‌دانند.
این شادی کوتاه، 16 روز پیش در زاینده‌رود هم تکرار شد. پس از ماه‌ها انتظار و ترک خوردن زمین زیر پای سی‌وسه پل، راه آب را باز کردند؛ تجویز مسکنی موقت برای درد مدام خشکسالی. این بار هم اهالی به شوق دیدن آب جاری بر بستر زاینده‌رود به شرق اصفهان رفتند. نشستند روی پل و چشم دوختند به بستر خیس زاینده‌رود. اما باز هم موقتی. گفتند زنده‌رود 20 روز دوام می‌آورد و بعد از این نوبت مردگی است. هرچند کشاورزان حاشیه با همین آبراه باریک، کشت را شروع کردند و امید بستند به آینده.
آب هست، اما موقتی. باران و سیلاب‌های موقتی، بازکردن موقت سدها. خشکی تالاب‌ها و رودخانه‌ها یادمان می‌آورد که آب کمی باقی مانده. یادمان نمی‌رود که این خوشی‌ها کوتاه است و هر روز به خاطرش منازعه‌ای درمی‌گیرد. گروهی طالب آب‌اند و گروهی حافظش. این جدل بر سر رسیدن آب به زاینده‌رود، سال‌هاست که ادامه داشته و جدل برای رسیدن آب به هیرمند هم. مردم، دور از این جدال، چشم امیدشان به آسمان است و به قرص‌های مسکن دلخوشند؛ به تصمیم مدیران برای باز کردن و بستن راه آب، به باران و سیلاب.


تعداد بازدید :  218