آغاز و پایان خلافت امویان که شروعش با معاویه پسر ابوسفیان بود و انتهایش با مروان بن محمد، 89سال بیشتر به طول نینجامید و حکومتی که معاویه با خون جگر برپا کرد عمرش حتی به یک قرن نیز نرسید. قیام ابومسلم خراسانی که نتیجه آن به قدرت رسیدن آل عباس (منتسب به عباس بن عبدالمطلب عمومی پیامبر گرامی اسلام) بود طومار حکومت بنیامیه را در سال 132 هجری در هم پیچید تا نخستین خلیفه عباسی با نام «ابوالعباس سفاح» در مسجد کوفه خطبه خلافت به نام خود بخواند. عباسیان اما بر خلاف بنیامیه قاچ زین حکومت را سفت چسبیدند و به مدت 508سال بر ممالک اسلامی حکم راندند. اگر نبود ظهور مغول در شرق آسیا و لشکرکشی چنگیز برای فتح سرزمینهای غربی، شاید طول عمر این خلافت از 5 قرن نیز فراتر میرفت.
قدرتهارون، شکوه بغداد
امروز مصادف است با سالروز انقراض خلافت عباسیان که 761سال پیش در چنین روزی، برابر 20 فوریه 1258 میلادی در بغداد حادث شد. در این روز المستعصم بالله آخرین خلیفه عباسی به فرمان هلاکوخان مغول کشته شد تا سلسله عباسیان پس از ظهور 37 خلیفه پایان یابد. عباسیان در بدو امر با شعار گرفتن انتقام اهل بیت پیامبر از آل امیه قدم به میدان گذاشتند اما بعد از در آغوش گرفتن شاهد موفقیت خود به بزرگترین دشمنان آل علی تبدیل شدند تا جایی غیبت امام عصر (عج) در زمان پانزدهمین خلیفه عباسی یعنی المعتمد اتفاق افتاد. عباسیان اوج قدرت خود را در دورانهارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی تجربه کردند و در طول حکومت خود شهرهای بسیاری را بهعنوان پایتخت دولت خود برگزیدند، از بغداد و مرو و سامرا گرفته تا رقه و کوفه و انبار، هرچند که بغداد را باید پایتخت اصلی خلافتشان به شمار آورد.
نمدمالی آخرین خلیفه عباسی
المستعصم آخرین خلیفه عباسی از 1242 تا 1258 میلادی خلافت را برعهده داشت و بد اقبالیاش این بود که هلاکوخان بعد از ویران ساختن قلعههای اسماعیلیه به اشاره وزیرش خواجه نصیرالیدن طوسی متوجه بغداد و عباسیان شد. به واقع در این برهه از تاریخ عباسیان دیگر قدرت چندانی در جهان اسلام نداشتند و خلافت بیشتر عنوانی تشریفاتی بود، اما باز با همه این احوال تا خلیفه در بغداد بر سریر قدرت بود مغولان نمیتوانستند داعیه سیادت بر سرزمینهای مسلمانان را داشته باشند پس خلع خلیفه را نخستین هدف خود قرار دادند و هلاکوخان به سرانجام رساندن این ماموریت را برعهده گرفت. لشکریان مغول در پی امتناع المستعصم از تسلیم، بغداد را محاصره کرده و پس از مدتی وارد شهر شدند. هلاکو برای کشتن المستعصم دو دل بود و برخی خرافات مبنی بر پایان جهان در صورت کشته شدن خلیفه او را میترساند، پس به پیشنهاد یکی از وزرایش المستعصم را داخل نمد گذاشته و نمدمالی کردند. قرار بر این شد هنگام نمدمالی اگر اوضاع جو و کواکب به هم ریخت دست از نمدمالی بردارند و در غیراین صورت کار را تا خارج شدن روح از بدن خلیفه ادامه دهند که درنهایت نیز چنین شد.