شهروند| «از شهرمان فراریام و هر وقت هم که میخواهم درباره این موارد حرف بزنم حالم بد میشود، حالم بههم میخورد، وقتی شهرمان میروم همه مرا به هم نشان میدهند و بچهها از من فراریاند» این بخشی از گلایههای یک ترنس در میانبرنامهای در انجمن حمایت از حقوق کودکان و در نشستی تخصصی درباره چالشهای کودکان ترنسکشوال است. جوان متولد نورآباد لرستان است؛ بغض گلویش را میگیرد و بهسختی حرفاش را ادامه میدهد، دوستش دستش را روی شانهاش میگذارد و به او دلگرمی میدهد تا او بخشی از چالشهای هرروزشان را با صدایی لرزان ادامه دهد: «بعد از این همهسال از بهزیستی لرستان به من زنگ زدند که کارت معافیتت آمده و بیا که معاینهات کنیم وگرنه کارتت را میشکنیم؛ اینقدر تحقیرآمیز با ما رفتار میکنند.» حرفهایش همدلی ترنسکشوالهای حاضر در سالن کوچک انجمن حمایت از حقوق کودکان را برمیانگیزد و جلسه به روند عادی برمیگردد تا سخنرانان حاضر در جلسه از روند قانونگذاری درباره اقلیتهای جنسی ایران بگویند. «هادی شریعتی» حقوقدان و نایب رئیس هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، «حسن موسوی چلک» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، «مریم امیری» روانشناس بالینی و «سامان ارسطو» بازیگر، کارگردان و پژوهشگر.
کودکان نامرئی در جامعه امروز ایران
توضیح درباره وضع حقوقی جامعه ترنسکشوال ایران و وضع نامشخص کودکان این جامعه، محور اصلی نخستین سخنران این نشست بود. «هادی شریعتی» حقوقدان و نایبرئیس هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه در سرفصلهای حقوق کودکان، گروهی با عنوان کودکان نامرئی داریم، گفت: «کودکان نامرئی بخشی از کودکان جامعهاند که به دلایل اجتماعی در جوامع دیده نمیشوند و به حاشیه رانده و از جامعه طرد میشوند. جامعه این کودکان را نمیبیند و آنها را در جمعیت آماری خود حساب نمیکند. ترنسها بخشی از کودکان نامرئی هستند.»
او درباره متن قانون کنونی و وضع این کودکان در قانون گفت: «در جامعه ما بخشی از افراد جامعه سانسور میشوند. درباره حقوقشان یا قانون سکوت کرده یا بهطور غیرشفاف ورود نمیکند. همین باعث تبعیض میشود و از دل تبعیض نیز بزه و آسیبهای اجتماعی به وجود میآید. در قوانین کشورمان ترنسکشوال به رسمیت شناخته شده، اما حمایتی نیست و این کفایت نمیکند. قوانین باید جنبه حمایتی داشته باشد نه فقط در چند ماده خلاصه شود.» این حقوقدان در ادامه سخنان خود درباره جنبه شرعی حقوق ترنسکشوالها در جامعه کنونی ایران گفت: «در فقه شیعه از ترنسها با عنوان خنثی یا روانی نامبرده شده و احکام مخصوصی هم در زمینه نماز، روزه، حج و حدود و قصاص درباره آنها وجود دارد. یکی از معتبرترین اسناد فقهی که دایم در این زمینه مورد استناد محاکم قضائی قرار میگیرد کتاب تحریرالوسیله آیتالله خمینی(ره) است.»
شریعتی در ادامه به جنبه شرعی و قانونی به رسمیت شناختن ترنسکشوالی در ایران اشاره کرد و با اشاره به حکم تاریخی رهبر پیشین و بنیانگذار جمهوری اسلامی گفت: «درسال ۱۳۶۰ یک فتوایی از آیتالله خمینی (ره) صادر شد مبنی بر شرعی بودن تغییر جنسیت و این فتوا بهعنوان یکی از مجوزهای معتبر عمل تغییر جنسیت در ایران استفاده میشود. احکام قضائی در این خصوص بیشتر براساس متون فقهی در نظر گرفته میشود چرا که قانون مشخصی درباره ترنسها نیست. در همین زمینه یکی از چالشهای اساسی درباره ترنسکشوالها، نبود قانون منسجم، شفاف و جامع در این خصوص است. در قوانین اصلی ما دو تا سه ماده به صورت پراکنده و محدود به بحث ترنسها پرداخته است.»
این حقوقدان در ادامه به این مواد قانونی پرداخت و دراینباره ادامه داد: «ماده ۹۳۹ قانون مدنی که درباره وضع تعیین ارث است، از واژه خنثی هم درباره ترنسها استفاده کرده. همچنین بند ۱۸ ماده ۲۴ قانون حمایت از خانواده، دادگاه صالح برای رسیدگی به درخواست تغییر جنسیت را دادگاه خانواده اعلام کرده است و درنهایت ماده ۳۳ آییننامه سازمان نظام وظیفه که مربوط به معافیتهای اعصاب و روان است. این قوانین بسیار محدود و تعیین تکلیفشان بیشتر بعد از انجام عمل تغییر جنسیت فرد است. حالا اگر یک ترنسکشوال توانایی عمل جراحی نداشته باشد به صورت خودکار از چرخه حمایت روانی خارج میشود و هیچ حقوقی برای او در نظر گرفته نمیشود.» شریعتی در ادامه درباره وضع قانونی کودکان ترنسکشوالها هم گفت: «درباره کودکان برای نخستین بار در ایران، بند دال ماده ۳ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوبسال ۹۷، کودکان ترنس را به عنوان کودکان دارای اختلال هویت جنسی به رسمیت شناخته است و آنها را در دسته کودکان در وضع مخاطره آمیز قرار داده که در مواد بعدی این قانون سازوکار حمایتی برای این کودکان در نظر گرفتهاند.» او گفت: «در این چند دهه فقط یک بند از یک ماده قانونی به بحث کودکان دارای مسأله اختلال هویت جنسی یا تراجنسی پرداخته است. از طرفی کنوانسیون حقوق کودک نیز بهعنوان یک سند بینالمللی که مورد پذیرش دولت ایران قرار گرفته و در حکم قانون داخلی است، اشاره مستقیمی به کودکان با هویت جنسی متفاوت نداشته است. اما در ماده ۲ پیماننامه که درباره اصل عدم تبعیض است، با توجه به وضع کودکان ترنسکشوال آنها در معرض تبعیضاند و از این قضیه آسیب میبینند.» این حقوقدان همچنین از مشکلات این کودکان در مدارس سخن گفت و ناآشنایی دیگر کودکان و همچنین مدیران و کارکنان مدارس را یکی از مشکلات آنها در جامعه ایران دانست.
جنگی تمامعیار برای رسمیتبخشیدن به حقوق ترنسکشوالهای ایران
ادامه این نشست به سخنان «حسن موسوی چلک» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران اختصاص داشت تا این مددکار اجتماعی که روزگاری در کسوت رابط مسئولان و مددکاران قرار داشت، از مراحل مختلف «جنگ تصویب قوانین و حمایت از حقوق ترنسکشوال» بگوید.
او درباره مراحل تاریخی سپریشده در این زمینه با تأکید مددکاربودن خود گفت: «در گذشته اطلاعاتی درباره ترنسها در دسترس نبود و نمیدانستیم آنها چه کسانی هستند. سال ۸۳ من کارمند برنامه و بودجه کشور بودم و نگاه این بود که باید با ترنسها برخورد شود. همان دوره وزیر وقت بهداشت و درمان اعلام کرد که هیچ مسئولیتی در قبال درمان این افراد ندارند. آن زمان نگاههای اشتباهی درباره این افراد وجود داشت؛ چون استدلال بر این بود که تعدادشان کم است و هزینههای درمانشان بالا، پس توجه زیادی به آنها نمیشد. درنهایت اما به این نتیجه رسیدند که این افراد با بهزیستی بیشتر در ارتباط باشند؛ چرا که بهزیستی علاقهمند بود در این حوزه وارد شود؛ خیلی بد است شما شهروند باشید اما به رسمیت شناخته نشوید.» آنطور که موسوی چلک در این برنامه گفت در سال ۸۵ تمام اعتبار در نظرگرفتهشده برای کمک به این افراد ۲۰میلیون تومان بود: «سال ۸۵ من به بهزیستی برگشتم و همان دوره سعی کردیم کارهایی را برای ترنسکشوالها انجام بدهیم؛ آن هم در شرایطی که ما مخالفان زیادی از درون سازمان داشتیم. از نگهبانی و حراست گرفته تا دیگر افرادی که مخالف رسیدگی به وضع ترنسها بودند و اولویت برنامههایشان روی کودکان کار یا زنان آسیبدیده متمرکز بود؛ به همین دلیل برای تغییر این رویکرد به زمان نیاز داشتیم.» موسوی با تأکید بر سختیهای این دوران، درباره دستاوردهای این تلاشها هم گفت: «در اولین گام توانستیم زمینه تشکیل پرونده در استانها را فراهم کنیم که دیگر نیاز نبود ترنسها به تهران بیایند. از طرفی میزان حمایت از ترنسها به ۵میلیون تومان افزایش پیدا کرد که آن موقع این رقم برای ما در بهزیستی خیلی بود.»
این مددکار اجتماعی، درگیرکردن مسئولان و قانونگذاران با مشکلات ترنسکشوالها را یکی دیگر از دستاوردهای این دوران دانست و درباره یکی دیگر از معضلات این افراد یعنی موضوع خدمت سربازی گفت:«ترنسها امکان معافیت داشتند که البته در هیچکدام از کارتهای معافیت تا جایی که من دیده بودم این عنوان را نمینوشتند؛ بند مربوط به اختلال روانی را میزدند. در همینباره موردی داشتیم که دختر بود و بعدها پسر شد اما با این معافیت و عنوان نمیتوانست.» این سخنان البته واکنش تعدادی از افراد حاضر در این جلسه را به همراه داشت که میگفتند همچنان در کارت معافیت آنها چنین بندی ذکر میشود و موسوی چلک هم قول پیگیری این موضوع را داد. او البته معتقد بود که با تلاشهای صورتگرفته دیگر در کارت معافیت دلیل معافیت «بیماری غدد» ذکر میشد که مشکلی برای کار این افراد ایجاد نمیکرد.
او دیگر دستاورد این سالها را حذف توضیحات مربوط به تغییر جنسیت در شناسنامه افرادی که چنین جراحی را انجام میدهند، بیان کرد و درباره هزینه چنین عملی هم گفت: «سال ۹۲ من به وزارت رفاه رفتم که در آن دوره خانم دستجردی وزیر بهداشت بود و با تلاشهای فراوان و همکاری دیگر مجموعهها توانستیم این جراحی را مشمول بیمه تأمین اجتماعی قرار دهیم؛ چون پیش از این بیمهها حاضر به پذیرش این موضوع نمیشدند و این عمل در رده جراحیهای زیبایی قرار داشت.» رئیس انجمن مددکاری اجتماعی البته معتقد است که این دستاوردها به راحتی ممکن بود:«ما همیشه باید پاسخ بولتنهای محرمانه را میدادیم.»
موسوی چلک البته کارهای صورتگرفته را گامی سخت اما کوچک در راستای رعایت حقوق اقلیتهای جنسی در ایران میداند اما حل پایهای این مشکلات را نیازمند تغییر نگاه اساسی به این افراد میداند: «تمام تلاش ما این بوده که ترنسکشوالها به عنوان شهروند از حقوق شهروندی خود برخوردار شوند که هنوز این مسأله محقق نشده است. فراموش نکنیم که در این کشور ما هنوز روانشناس، مددکار اجتماعی، پرستار، پزشک و فارغالتحصیلانی در حوزههای مختلف که در این زمینه تخصص داشته باشند، نداریم.»
«تنم به پیله تنهاییام نمیگنجید»
«تمام روز را در آیینه گریه میکردم/ بهار پنجرهام را/ به وهم سبز درختان سپرده بود تنم به پیله تنهاییام نمیگنجید و بوی تاج کاغذیم/ فضای آن قلمرو بیآفتاب را/ آلوده کرده بود، نمیتوانستم، دیگر نمیتوانستم....»
سامان ارسطو، بازیگر، کارگردان و فعال حقوق جامعه ترنسکشوال ایران سخنان خود را با این شعر از فروغ فرخزاد آغاز کرد و در ادامه به انتقاد از دستاوردهای عنوانشده توسط رئیس انجمن مددکاری ایران پرداخت. ارسطو معتقد بود که هنوز انجمن مددکاری اجتماعی، از عبارت «بیمار» برای ترنسکشوالها استفاده میکند و دستاوردها هم با چنین نگاهی حاصل شده که حالا باید با پاککن دنبال اصلاح و پاککردن این برچسبها باشیم. او در اینباره گفت: «امروز ترنس جامعه ما یا باید زن باشد یا مرد و ترنسی را به رسمیت نمیشناسند.» این بازیگر و کارگردان در اینباره ادامه داد: «هیچ فردی به دلیل اینکه اندام جنسی زنانه یا مردانه دارد، زن یا مرد نخواهد بود. همه ما یک طیف جنسی داریم و هیچکدام از این گرایشها انحراف یا بیماری نیست. قوانینی که با این پیشزمینه تصویب میشوند، به نظر من کارکردی نخواهند داشت.»
ارسطو با اشاره به مشکلات کنونی هم گفت: «هزینه جراحی تغییر جنسیت دستکم ۸۰میلیون تومان است و بسیاری از مردم نمیتوانند چنین هزینهای را تقبل کنند اما قوانین کنونی و مسئولان سعی میکنند همه را به سمت جراحی هدایت کنند.»
دوقطبیبودن جنسیت حتی در کودکان ما هم نهادینه شده است
«تبلور هویت در کودکان ترنسکشوال» هم موضوع سخنان «مریم امیری»، روانشناس بالینی در این نشست بود که با بیان مشکلات کنونی این کودکان در جامعه ایران از سیکل معیوبی سخن گفت که آسیبدیدگی را در این کودکان درونی میکند. او در بخش اول سخنان خود با بیان سه اصطلاح، جنس، هویت جنسی و نقش جنسیتی در توضیح این موارد گفت: «جنس به خصوصیات بیولوژیک فرد اشاره می کند اما هویت جنسی مستقل از جنس است درحالی که جنسیت، به نقش هایی که توسط اجتماع برای زنان و مردان مطرح می شود، اشاره دارد.» این روانشناس بالینی ادامه داد: «جنسیت در زبان عامیانه، همان مردانگی و زنانگی است که در گفت وگوی روزمره از آنها استفاده می شود. جنس افراد با گذشت زمان تغییر نمیکند، در حالی که نقشهای جنسیتی با گذشت زمان تحت تأثیر تغییرات اجتماعی قرار میگیرد. در این صورت، جنس زن تنها به نقش خاص وی در تولیدمثل (بارداری و زایمان) اشاره دارد. بر پایه این باور، دیگر تفاوتهایی که از نظر روانی و رفتاری بین زن و مرد وجود دارد، برخاسته از طبیعت نیست و متأثر از فرهنگ و اجتماع به وجود آمدهاند. آنان افزون بر باز تعریف بالا، اعلام کردند که بسیاری از تفاوت ها و انتظاراتی که از هر یک از زن و مرد وجود دارد و به هویت جنسیشان شکل میدهد، بی پایه است.» آنطور که این روانشناس بالینی در این جلسه مطرح کرد آماری درباره تعداد کودکان ترنسکشوال در ایران وجود ندارد اما به نظر میآید تفاوت چندانی بین این آمار در دنیا وجود نداشته باشد: «در جامعه آمریکا، ۱.۸درصد جوانان ترنسکشوالاند که ۴۱ درصد از این افراد دستکم یکبار اقدام به خودکشی داشتهاند. علاوهبراین آمار میگوید که ۱۹ درصد از ترنسکشوالها از طرف خانواده خود آزار دیدند و ۹۰ درصد هم در محل کار مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. این آمار البته مربوط به جامعه آمریکا است که شاید بتواند نمودی از وضعیت کنونی جامعه ایران را هم نشان دهد.» امیری در ادامه درباره کودکان هم گفت: «پسری که از لوازم آرایش مادرش استفاده می کند و دامن می پوشد صرفا به این معنی نیست که این کودک ترنس است. این کودک در واقع نقش جنسیتی خود را برخلاف دوگانه زن و مرد در جامعه تعریف می کند.» او با اشاره به مشکلاتی که برای کودکان ترنسکشوال در محیط خانه، مدرسه و جامعه ایجاد میشود، ادامه داد: «والدین توسط روانشناسان باید آگاه شوند و به کودکان خود با عمل های تغییر جنسیتی که شاید لازم نباشد، آسیب وارد نکنند. ما نیازمند روانشناسان و پرستارهای متخصص در زمینه ترنسکشوال هستیم.» این روانشناس بالینی همچنین تاکید بر دوقطبی جنسی را یک از محصولات دوران مدرن دانست و گفت: «در هیچ دوره تاریخی این همه تاکید بر وجود تنها دو قطب زن و مرد دیده نمیشود. الان تفکر دوقطبیبودن جنسیت حتی در کودکان ما هم نهادینه شده است که میتواند آسیبهای فراوانی ایجاد کند.»