اگر هنوز میتوانید به فرصتهایی برای کمک مالی به نیازمندان فکر کنید، خوب است بدانید کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» برای کمک به خانوادههای نیازمند به صورت ویژه به فروش میرسد.
این پیشنهاد مناسبی برای کار خوب است؛ آن هم در وضعیتی که خیلیهایمان به بهانههای مختلف قید کار خِیر را زدهایم! کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» به بهای ۵۰هزار تومان به فروش خواهد رسید تا از سوی گروه «شمیم آزادی» عواید آن به آزادی یک نوجوان نیز اختصاص یابد.
«مهدی» را در تاریکترین روزهای زندگیاش تنها نگذاریم
ژیلا بنییعقوب در پست اینستاگرام خود نوشته: «همه چیز از یک اسبابکشی شروع شد! خانواده مهدی مجبور به نقل مکان از تهران به حومه شدند. مهدی که آن زمان ۱۶سال داشت، در مدرسه نمونه دولتی درس میخواند و از بچههای ممتاز مدرسه بود. خیلی سریع در دبیرستان جدید جا افتاد، به خاطر علاقهاش به درس مورد توجه معلمان قرار گرفت، اشتیاق زیادی به شرکت در کلاسهای تقویتی نشان میداد و نمیدانست که هر چه شوقش برای درس خواندن و پیشرفت بیشتر شود، بچههای دیگر بیشتر با او اختلاف پیدا میکنند. اذیتها و درگیریهای لفظی شروع شد. بعد از مدتی درگیریهای فیزیکی همکلاسیهایش با او برایش اذیتکننده شد، مهدی به ناظم مدرسه اطلاع داد که مورد تهدید و اذیت همکلاسیهایش قرار میگیرد اما ناظم گمان کرد یک درگیری ساده و کودکانه است.
زنگ مدرسه به صدا در آمد، مهدی راهی خانه شد، در بین راه ۶ نفر از همکلاسیهایش با او درگیر شدند و آنچه که نباید میشد اتفاق افتاد! ناگاه مهدی که آرزوی درس و دانشگاه داشت به یک قاتل تبدیل شد و در عین ناباوری به خاطر یک دعوای بچگانه وارد کابوس و تاریکیای شد که تا امروز ادامه دارد.
به تأیید مددکاران کانون او بهترین و بااخلاقترین مددجوی آنجاست و در طی این مدت درس خوانده و خوش درخشیده است. مهدی برای بازگشت به یک زندگی جدید و شروع دوباره و تبدیلشدن به یک فرد مفید برای جامعه همان که قبل از این اتفاق آرزویش را داشت، ۲۰۰میلیون نیاز دارد، او را در سختترین و تاریکترین روزهای زندگیاش تنها نگذاریم و با کمک یکدیگر مهدی را که میتواند برای جامعه مفید باشد به زندگی برگردانیم.»
روایت روزها و ماهها
زندگی با مردم افغانستان
کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» شرح ۶ سفر ژیلا بنییعقوب است که از پاییز ۱۳۸۰ تا پاییز ۱۳۸۶ به نیمروز، کابل، دره پنجشیر و هرات افغانستان انجام شد.
نگارنده در مقدمه آورده است: «روایتهایی که نوشتنشان را روزهای آغازین جنگ آمریکا علیه طالبان در افغانستان شروع کردم اما نه گزارشهایی از کنار جبههها و رزمندگانش بلکه از کنار مردم و از درون زندگی آنها؛ زندگی مردم در جنگ و پس از جنگ. زندگی مجاهدان و دیگر نیروهای جنگجو در جنگ و پس از آن، زندگی زنان و مردان معمولی و غیرمعمولی در جنگ و پس از آن. در خانه، خیابان، دانشگاه، مدرسه، محلههای مدرن و ویرانشده. زندگی مردم معمولی و غیرمعمولی ازجمله سیاستمداران و فعالان اجتماعی... این کتاب یک گزارش میدانی است؛ یعنی دیدهها و شنیدهها از درون جامعه افغانستان است، روایت روزها و ماههایی که با مردم این سرزمین زندگی کردهام.» چاپ پنجم این کتاب را انتشارات کویر در ۳۰۴ صفحه منتشر کرده است.
اگر دوست دارید «افسوس برای نرگسهای افغانستان» را تهیه کنید، به صفحه ژیلا بنییعقوب در اینستاگرام بروید.