شماره ۱۶۳۸ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۶ اسفند
صفحه را ببند
جنزده

برزو طنزنویس

خرس گنده تمام چراغ‌ها رو خاموش کرده و از این فیلم ترسناک‌ها گذاشته که یه دختر ژاپنی جن‌زده میشه و می‌چسبه به دیوار و میره بالا روی سقف. این دخترای ژاپنی هر چقدر قابل احترامن در حالت عادی، تو مواقع جن‌زدگی خیلی چندش میشن. به‌خصوص وقتی جنه اصرار داره موهاشون رو پخش کنن روی صورتشون. یه مشت جن کلیشه‌ای که حتما باید قوانین فیزیک رو نقض کنن و طرف رو ببرن بچسبونن به سقف. حالا به دقیقه پنجم فیلم نرسیده، استاد دکمه غلط کردم رو زده و بلند شده یکی‌یکی داره چراغ‌ها رو روشن می‌کنه. تفریحو ببین تورو خدا. بابا مگه مجبوری؟ بشین سیندرلا نگاه کن خب با این روحیه حساس. استاد دم غروب از سر کار اومده چرتشو زده، چاییشو کوفت کرده و به روی خودش هم نیاورده که ظرف ماسه من رو از دیروز تمیز نکرده. داداش بلد نیستی گربه نگه داری، بزن گاراژ! میخ فیلم شده و هرچی می‌خوام وظایفش رو بهش یادآوری کنم، فقط می‌گه هیس. هیس و زهرمار. خیکی! انگار متوجه نیستی با کی داری حرف می‌زنی؟ فکر کن مثلا مسئول توالت عمومی به جای این‌که زمین رو تی بکشه، بشینه فیلم ببینه و هی به مردم بگه هیس! وقتشه از پشت سرش بپرم روی مبل که نیم‌متر بپره هوا. فیلم رسیده به اونجایی که اشیای آشپزخونه دارن خود به خود جابه‌جا میشن. صندلی راه میره، چاقوها پرواز می‌کنن، در یخچال باز و بسته میشه. یعنی درست رسیده به نقطه اتصالِ حماقت بشری و سوررئالیسم. نفس‌های استاد هم تند شده.
دیگه وقتشه برم بشینم جلوی تلویزیون و زل بزنم به گوشه سقف. چند ثانیه همین‌طور الکی خیره می‌مونم به کنج سقف و دیوار و دو سه‌بار دندونامو نشون می‌دم تا آقا بگیره داستان رو. با صدای لرزون می‌گه چی می‌بینی اونجا باباجان؟ آها، حالا شد. حالا بشین تا بفهمی چی دارم می‌بینم اون بالا. خودت چه حدسی می‌ز‌نی رفیق؟ ترسناک‌ترینش رو تصور کن، همون رو دارم تماشا می‌کنم. همونی که امشب می‌خواد موقع خواب بیاد بیفته به جونت. یکی که سرش سیصد و شصت درجه می‌چرخه روی گردنش، همون که موقع راه‌رفتن پاهاش از پشت‌سر می‌خورن پس کله‌ش، از همونا که دوست داری.
این جماعت هنوز فکر می‌کنن ما موجودات ماوراء‌الطبیعه رو می‌بینیم. ما همین‌جوریش نصف روز چشمامون رو می‌بندیم دنیا رو نبینیم، حوصله طبیعه رو هم نداریم چه برسه به ماوراش! وقتی موجود ناپیدا رو روی سقف دنبال می‌کنم که داره مثلا از دیوار میاد پایین که خرس گنده رو بخوره و بعدش هم عربده‌کشان فرار می‌کنم، پا میشه پخش دی‌وی‌دی رو خاموش می‌کنه و می‌زنه زیر آواز که یعنی من خیلی کول‌ام. جون بابا! نکشیمون خونسرد! آره حالا بزن شبکه ورزش، فوتبال ببین گامبو. چه سیو معرکه‌ای کرد دروازه‌بانِ استوک‌سیتی، نه؟ تو خیلی فوتبالی هستی ناناز. اخبار ببین اصلا. چه جرم و جنایتی فرا گرفته اروپا رو. خاک بر سرت. پاشو، پاشو اون کیسه پلاستیکی و بیلچه رو بردار بیا قشنگ بشین ظرف دستشویی من رو خالی کن. آفرین گل پسر. پیر شدم من تا این آدمو تربیت کنم.


تعداد بازدید :  406