حامد صدیقی معاون آموزشوپژوهش جمعیت هلالاحمر استان یزد
در سال1968 عکسی از روکو مورابیتو با عنوان «بوسه زندگی» جایزه پولیتزر را به خود اختصاص داد. در این عکس دو تکنیسین خطوط برق با نامهای تامپسون و چامپیون دیده میشوند درحالیکه تامپسون به همکارش بعد از برقگرفتگی، تنفس دهان به دهان میدهد. این دو درحال تعمیرات روتین خطوط برق بودند که چامپیون یکی از سیمهای ولتاژ پایین را در بالای تیر برق میبُرد. طناب ایمنی او مانع افتادنش میشود. تامپسون متوجه میشود و به او نزدیک میشود و احیای دهان به دهان را برای او انجام میدهد. برای او در آن شرایط مقدور نبود که CPR یا احیای قلبی را انجام دهد اما به تنفس دادن به او ادامه میدهد تا وقتی که سیگنال خفیفی از حیات را در او مشاهد میکند. کمربند ایمنی چامپیون را باز میکند و با خودش او را روی شانه به پایین میآورد. تامپسون و یکی دیگر از همکارانش احیای قلبی را روی زمین تا زمان رسیدن اورژانس انجام میدهند و نهایتا چامپیون کاملا برمیگردد. نهتنها چامپیون برمیگردد بلکه 35سال دیگر تا سال 2002 و 64 سالگی زندگی میکند.
داستان عکاس
روکو مورابیتو وقتی در جولای 1967 در خیابان بیست و ششم در حال رانندگی بود، دید که چامپیون از تیر برق آویزان است. سریع آمبولانس خبر کرد و دوربینش را برداشت. او شرح ماجرا را اینطور تعریف کرد: «من برای موضوع دیگری قرارداد داشتم. هشت عکس برای موضوع کاری خودم گرفتم. ناگهان صدای جیغی شنیدم. به بالا نگاه کردم و دیدم که یک نفر آویزان شده است. نمیدانستم در آن لحظه چه باید بکنم. همان لحظه از تامپسون که به سمت تیر برق میرفت عکس گرفتم. داخل خودروام رفتم و آمبولانس خبر کردم. به سمت تیر برق برگشتم. تامپسون بالای تیر درحال تنفس دهان به دهان بود. چند لحظه بعد عکس دیگری گرفتم. بعد شنیدم که تامپسون فریاد زد: «نفس میکشه.» روکو مورابیتو در سال 1968 جایزه پولیتزر در بخش عکاسی خبری برای عکس بوسه زندگی را از آن خودش کرد. این عکس در روزنامههای سراسر جهان چاپ شد. مورابیتو در پورت چستر نیویورک متولد شد و بعدا در پنجسالگی به فلوریدا رفت. در 10 سالگی روزنامه جکسونویل را میفروخت. بعد از خدمت در جنگ جهانی دوم بهعنوان عکاس به روزنامه بازگشت. تا سال 1982 به مدت 42سال در روزنامه کار کرد
و در سال 2009 درگذشت.
کمکهای اولیه
حتی بهعنوان تماشاچی نیز دیدن چیزی که جان انسان دیگری را تهدید میکند برای انسان خاطره خوبی نیست. اگر حادثه در منزل، محل کار یا در خیابان اتفاق بیفتد شما میتوانید بهعنوان شاهد ماجرا و آشنا با کمکهای اولیه، ناجی مصدوم باشید و فرد را از صدمه شدید جسمی نجات دهید. این حادثه ممکن است تصادف رانندگی، پریدن غذا در گلو، شکستگی سر و هر اتفاق دیگری باشد. کمکهای اولیه به کمک سریع گفته میشود که به فرد بیمار یا حادثهدیده ارایه میشود تا کمکهای تخصصی از راه برسد. حتی ممکن است حادثه جسمی و فیزیکی نباشد و شامل حمایتهای روانی باشد که به یک فرد که دچار شوک روانی ناشی از یک حادثه شده، ارایه میشود.
ضرورت یادگیری کمکهای اولیه
اول اینکه دانستن کمکهای اولیه مردم را قادر میسازد تا در لحظات بحرانی بتوانند یاریرسان باشند. تصادفات رانندگی نهمین عامل مرگومیر در جهان و نخستین عامل در ایران است. دانستن کمکهای اولیه باعث میشود تا آمدن آمبولانس و کمکهای تخصصی، بتوان در لحظات طلایی جان حادثهدیده یا بیمار را نجات داد یا از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کرد. اگر فردی دچار حمله قلبی شده یا زلزلهای اتفاق افتاده باشد، تماشاچی بدون آگاهی نهتنها موثر نخواهد بود حتی گاهی وضع را بدتر میکند، لذا آگاهی از کمکهای اولیه بسیار موثر است.
دوم اینکه کمکهای اولیه باعث میشود تا مطمئن شویم که روشهای مناسب کمکهای پزشکی ارایه شده است. دانستن اینکه برای کمک به یک فرد در شرایط اضطراری چه کاری باید انجام داد نیز بسیار مهم است. تنها 6 دقیقه طول میکشد که مغز انسان به علت کمبود اکسیژن از بین برود. به این ترتیب، ناآگاهی و اطلاعات نادرست به کسی که نیاز به کمک پزشکی دارد، کمک زیادی نخواهد کرد.
نکته سوم اینکه دانستن کمکهای اولیه به خود فرد نیز کمک میکند. ممکن است فرد یا عزیزان او دچار حادثه شده باشند و آنگاه اطلاع از کمکهای اولیه ارزش خود را نشان میدهد.
دانستن کمکهای اولیه محدود به امدادگران هلالاحمر یا مراکز درمانی نمیشود بلکه هر کسی باید در این زمینه آموزش ببیند. بهعنوان مثال افرادی که در بخش صنعت مشغول کارند، ممکن است به حوادث مختلف شغلی و صدمات ناشی از کار با دستگاه دچار شوند و تا زمانی که کمک درمانی برسد باید در کارخانه افراد بتوانند کمکهای اولیه را ارایه کنند.
یا برای ورزشکاران و باشگاهداران زیاد پیش آمده که به دنبال حوادث ورزشی، شکستگی، خونریزی، ایست قلبی و دیگر شرایط اضطراری به وجود آمده، دانستن کمکهای اولیه به باشگاهداران، مربیان و ورزشکاران شانس زندگی دوباره را میدهد.
بسیاری از خانوادهها که بهتازگی دارای فرزند شدهاند، نمیدانند در صورت پریدن غذا در گلوی نوزاد چه باید بکنند و از آنجایی که کمکهای اولیه برای نوزاد متفاوت با بزرگسال است، یادگیری آن پراهمیتتر میشود.
اگر بخواهیم به گروههایی که به دانستن کمکهای اولیه نیاز دارند، بپردازیم باید فهرست بلندبالایی را آماده کنیم و بهتر است بگوییم همه مردم در همه سنین و هر شغل و صنف و قشری باید از کمکهای اولیه آگاه باشند. خوشبختانه منابع خوبی درخصوص کمکهای اولیه وجود دارد و از طرف دیگر هلالاحمر در تمامی شهرهای کشور دارای شعبه است و مردم میتوانند با مراجعه به شعب هلالاحمر در کلاسهای کمکهای اولیه ثبتنام کنند.