در جهان باستان شاید هیچ دولتی به قَدَرقدرتی امپراتوری روم پدید نیامد و با اینکه بزرگترین رقیب آن یعنی امپراتوری ایران سلسلهها و فرمانروایان متعدد از حکومت مادها تا هخامنشیان، اشکانیان و نهایتا ساسانیان را به خود دید، اما رومیان با تکیه بر نظر جمعی که در مجلسی چون «سنا» تبلور یافته بود، به حفظ امپراتوری خود همت گماشتند. این میان شاید تنها سستی رومیها در برههای با چیرگی قدرتطلبی بر مصالح حکومت بود که اتفاق افتاد و نهایتا این امپراتوری معظم را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد. امپراتوری روم غربی که به مدت 503 سال بر مقدرات بخش بزرگی از اروپا حاکم بود نهایتا در سال 476 میلادی و با سقوط شهر روم به دست اقوام بربر به پایان راه خود رسید و تنها خاطرهای از قدرت مهیب خود را برای اروپا باقی گذاشت.
آغاز امپراتوری مقدس با «شارلمانی»
بعد از سقوط روم، اقوام و دولتهای بسیاری تلاش کردند قدرت خود را بسط دهند و یک امپراتوری جدید در حد و اندازههای امپراتوری روم در اروپا پیریزی کنند، اما همه تلاشها در اینخصوص با شکست مواجه شد. مذبوحانهترین تلاش در اینخصوص را شاید بتوان برپایی «امپراتوری مقدس روم» در بخشی از اروپا قلمداد کرد که با تاجگذاری شارلمانی بهعنوان پادشاه آلمان و ایتالیا در سال 800 میلادی و با عنوان پرطمطراق «امپراتور مقدس روم» رقم خورد و در تمام دوران بروز و ظهور خود تنها توانست سایهای از امپراتوری روم را به نمایش بگذارد. این امپراتوری که با حمایت واتیکان تا سال 1806 میلادی دوام آورد، محدودهای شامل کشورهای آلمان، اتریش، اسلوونی، سوییس، لیختناشتاین، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، جمهوری چک، شرق فرانسه، شمال ایتالیا و غرب لهستان کنونی را در بر میگرفت که البته در دورههای زمانی مختلف حدود و ثغور آن دچار تغییر میشد.
کاریکاتور امپراتوری روم غربی
کارل بزرگ، معروف به شارلمانی، ۲۵ دسامبر سال ۸۰۰ میلادی با تاجی که پاپ لئوی سوم در شهر رم بر سر او گذاشت سلطنت خود را بهعنوان نخستین مؤسس «امپراتوری مقدس روم» و وارث «امپراتوری روم» آغاز کرد. شارلمانی را شاید بتوان مقتدرترین حاکم امپراتوری مقدس روم نیز قلمداد کرد و بعد از مرگ او در سال 814 میلادی، این امپراتوری همچنان با شدت و ضعف به کار خود ادامه داد. در برهههایی مساحت «امپراتوری مقدس روم» یکچهارم اروپا و گاه مرزهایش تنها به دو سه کشور کوچک محدود میشد. این امپراتوری مجلس مربوط به خود را داشت اما حاکمان محلی در سالهای آخر عمر امپراتوری قدرتی فراوان یافته و به نوعی حرف امپراتور را آنچنان که باید و شاید نمیخواندند. درنهایت بهترین تعریفی که از امپراتوری مقدس روم میتوان ارایه داد «کاریکاتوری مهجور از امپراتوری قَدَرقدرت روم غربی» است، کما اینکه زمانی ولتر، نویسنده فرانسوی عصر روشنگری نیز به کنایه درباره آن نوشت: «این تشکیلات درهم و برهم نه مقدس، نه رومی و نه اصلا امپراتوری بود»!