در جريان رسيدگي به اختلاس از شرکت بازرگانی پتروشيمي يك نام بيشتر از سايرين برجسته شد. خانم مرجان شيخالاسلامي آلآقا. هم به اين دليل كه خانم بود، هم به اين دليل كه در حالی رفته خارج که پولهای زيادي را با خود برده است، بدون اینکه پیشینه مهمی در تولید و تجارت داشته باشد، و فردی عادي و معمولي بوده است و از همه مهمتر اينكه وي رفته آنجا و با فعالان ضد حكومتي حشر و نشر دارد و با يكي از آنان ازدواج كرده تا بلكه اموال خود را در راه دشمني با ايران خرج كند. ماجراي اين خانم از يك جهت مهم است. او بدون اينكه تجربه و تخصص كافي داشته باشد، خبرگزاري با عنوان ميراث را ايجاد کرده و در ابتدا با انعقاد قرارداد ميكوشد كه ناتواني حرفهای خود را با جذب نيروهاي خوب مطبوعات جبران كند و پس از چند ماه که کارش جا میافتد، بهطور عملي عذر آنان را ميخواهد و كاري ميكند كه هركدام استعفا کرده و بروند. البته وي يك پارتي مهم داشته است، این پارتی همسر اولش است كه به واسطه حمايت او وارد اين حرفه ميشود.
مشكلي كه وجود دارد، همان كجگذاشتن خشت اول است. هنگامی که خشت اول به صورت رانتي گذاشته میشود، در نتيجه تا ثريا اين ديوار كج ساخته ميشود، چون همان سابقه اولیه تبديل به سابقه كار يا به اصطلاح رزومه او ميشود. از اينجا به بعد راه براي صعودهاي آسانسوري باز ميشود. مشكل بعدی در عدم رسيدگي به تخلفات و اتهامات اين افراد است. تخلفاتي كه با ارقام كوچك آغاز ميشود، ولي كمكم و به دليل عدم رسيدگي به اين تخلفات ابعاد آنها بزرگ و بزرگتر ميشود.
برخي از آنان كه از ماجراي اين خانم مطلع بودند، بهطور مكرر نسبت به تخلفات و سندسازيهاي مالی و خلاف او در مديريت تحت امرش تذكر داده بودند، ولي به علل گوناگوني مورد توجه مقامات بالاتر قرار نمیگرفت، در نتيجه تخلف و فساد براي اينچنين فردي به صورت عادت جاري در ميآيد.
مشكل ما فقط خانم آلآقا و همسر اول و دوم وي نيست كه پولهايي را برداشته و به كانادا و آمريكا يا بهشت مجرمين فراري رفتهاند. مشكل در اصل مربوط به خودمان در داخل كشور است كه ساختاري را شكل نميدهيم كه مانع از حضور این افراد در مديريت یا طرف قرارداد يا ارتقاي مقام آنان شود. يكي از روزنامهنگاراني كه با وي كار كرده است، تعريف ميكند كه از ابتدا معتقد بود كه اين زن ميتواند كلاه هر كسي را بردارد و به همين علت بارها آن را به دستاندركاران گفته است، ولي بسياري فكر كردهاند كه اين بدگویی از روي حسادت گفته ميشود. تا هنگامي كه معيارهاي داوري ما در اعتماد كردن به افراد، ارتباطات شخصي يا خانوادگي و دوستي باشد و معيار داوريهاي ما نيز همينها باشد، نميتوانيم به سالمسازي محيط اداري و دولتي اميدوار باشيم. نمیدانیم اکنون چند نفر چون مرجان شیخالاسلام آلآقا در داخل کشور درحال رشد هستند؟