شماره ۱۶۴۲ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۱ اسفند
صفحه را ببند
کوچه اول

زندگی مشترک؟!  | حمید خدامرادی|    در شروع زندگی مشترکمان کمی جوگیر بودیم! مثلا ما همیشه عادت داشتیم در یک لیوان آب بخوریم اما حالا اصلا لیوانی نمانده که در آن چیزی بخوریم، هرچه بود سروکله هم شکستیم. البته مقصر دعوا‌های امروزمان تنها من و همسرم نیستیم، به یاد دارم که اوایل زندگیمان را شبیه به خیابانی پوشیده از برف تصور می‌کردیم و به خودمان قول دادیم که به کسی اجازه ندهیم که با دخالت‌ها و ورود بیجا به زندگیمان این سفیدی بدون ردپا را از بین ببرند. اما خب به مرور زمان  هرچه که گذشته، آن خیابان فانتزی ذهنمان به یخ تبدیل شد و هرکی آمد خودش را به روی رویای ما سُر داد! اکنون هم زندگیمان شده است شبیه به  ایستگاه مترو در هشت صبح و با شروع هر روز، خانواده هردوی ما به روی سروکول هم در رقابت هستند برای زودتر ورودکردن به زندگی مشترک ما...!


تعداد بازدید :  378