نیره خادمی| تازهترین نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران نشان میدهد که 30درصد مردم ایران تاکنون سینما نرفتهاند و بدتر از آن 88درصد از آنان اصلا رنگ تئاتر را ندیدهاند. این آمار البته از نظر خیلی از تئاتریها مثل بهزاد فراهانی خیلی دور از انتظار نیست و متهم ردیف اول آن مسائل مالی است، اگرچه مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی قطعیت تاثیر مطلق مسائل مالی را قبول ندارد.
آماری که ایسپا یا همان مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در اسفند ماه منتشر کرده است، پیام دردناکی درباره تئاتر و سینما دارد؛ اینکه این دو کالای فرهنگی زمان زیادی است که از سبد خانوار ایرانی بیرون رانده شدهاند. براساس این نظرسنجی، ۲۲درصد پاسخگویان اعلام کردهاند که آخرین باری که به سینما رفتهاند، کمتر از یکسال پیش بوده است، ۱۰.۴درصد اعلام کردهاند آخرین بار بین یک تا سهسال پیش بوده که به سینما رفتهاند، ۳۷.۵درصد از پاسخگویان هم گفتهاند از آخرین باری که به سینما رفتهاند، حداقل بیش از سهسال میگذرد. البته وضع درباره تئاتر به مراتب بدتر از سینماست، بر این اساس ۸۸.۶درصد مردم تاکنون به تئاتر نرفتهاند، ۶.۳درصد مردم هر چند سال یک بار به تئاتر میروند. ۳.۱درصد پاسخگویان به این نظرسنجی هم اعلام کردهاند سالی یک بار به تئاتر میروند، ۱.۳درصد از پاسخگویان هم گفتهاند هرچند ماه یک بار به تئاتر میروند. نیمدهمدرصد هم هر ماه یک بار تئاتر میبینند و دودهمدرصد از آنان هم در ماه چند بار
به تئاتر میروند.
متهمان اصلی؛ اقتصاد و سیاستهای کلان
وضعیت اقتصادی مردم در ایران و سیاستهای غلط و اشتباه مدیران فرهنگی در حوزه سینما و تئاتر دو متهم اصلی این ماجرا هستند که بهزاد فراهانی، بازیگر و پیشکسوت سینما و تئاتر هم در گفتوگو با «شهروند» به آن اشاره میکند: «شرایط مالی مردم خیلی در توجه کردن آنها به تئاتر دخیل است، به اضافه سیاستهای غلط کلان هنری که طی سالیان گذشته در پیش گرفته شده است. در این سالها هر مدیریتی که در مناصب فرهنگی نصب شده، غلط بوده است. اگر یک مدیر در جایگاهی که قرار گرفته است، نسبت به آن آگاهی نداشته باشد و نداند که در آن حوزه چطور رفتار کند، قاعدتا اوضاع به این صورت پیش خواهد رفت.» او معتقد است که برای بهتر شدن اوضاع فرهنگی باید کار مردم را به مردم بسپارند و بودجه تئاتر را به تئاتریها بدهند: «متاسفانه در مناسبات فرهنگی امروز کسی که هنر را نمیشناسد، دست به سانسور آن میزند و برایش
رهنمود میدهد.»
بهترین دوره تئاتری در زمان جمشید مشایخی
از نظر بهزاد فراهانی بهترین دوره تئاتری ایران در سال 58 بوده است: «در آن زمان جمشید مشایخی مدیریت اداره تئاتر را برعهده داشت، اما بعد از آن دیگر این حوزه روز خوشی نداشت. همین که در این سالها کسانی مثل سوسن تسلیمی و بهرام بیضایی از ایران رفتهاند، نشاندهنده وضع نامناسب فضای تئاتر ایران است.»
به نهضت فراگیر کردن تئاتر نیازمندیم
البته جامعه آماری و سایر شاخصهای کمی و کیفی نظرسنجی ایسپا مشخص نیست، درحالیکه برای تحلیل و صحبت درباره آن باید دانست که اصلا این آمار چه محدوده جغرافیایی و سنی برای آن در نظر گرفته شده است؛ موضوعی که مهدی شفیعی، مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی هم از آن حرف میزند: «اگر این آمار درباره رده سنی جوانان در کل ایران باشد، یعنی مثلا 12درصد باقیمانده تئاتر میروند و آمار بدی نیست، چون ما فقط در تهران به صورت فراگیر سالنهای تئاتر داریم و به جز تهران و چند شهر محدود اصلا شرایط برای تئاتر دیدن مهیا نیست.» او میگوید تئاتر در خارج از تهران بیشتر موسمی و در سطح جشنوارهها یا مناسبتی اجرا میشود که البته خیلی هم خاستگاه مخاطبمحور ندارد: «تماشاگران این جشنوارهها بیشتر از خانواده تئاتریها هستند. همچنین بیشتر ما نیاز به نهضت راهاندازی سالن تئاتر در شهرهای مختلف داریم تا هر شبی که مخاطب اراده کرد، امکان دیدن آن مهیا باشد. تنها در یک شرایط ایدهآل آمار ما قابل اعتناست، اما درحال حاضر اصلا تئاتری جز در تهران برای اجرای عمومی وجود ندارد، تا در میان مردم شناخته شود.» شفیعی معتقد است که در صورت فراگیرشدن تئاتر هم مخاطب خوب و هم مولد خوب در این زمینه داریم: «در کل ما نسبت به سالهای گذشته آمار روبهرشدی در حوزه فرهنگی بهخصوص در حوزه تئاتر داریم و سایتهای فروش بلیت تئاتر در مشهد، شیراز، تبریز و تهران در این سالها نشاندهنده این رشد است.» او برخلاف بهزاد فراهانی میگوید که شرایط اقتصادی مهم است، اما اینطور نیست که کسی که روزنامه میخواند، سینما میرود و تئاتر میبیند، در شرایط بد اقتصادی همه آن را کنار بگذارد و مطلقا به سینما یا تئاتر نرود.