سعید اصغرزاده روزنامهنگار
سال که میخواهد نو بشود آدم دیگر راغب به حرفهای کهنه نیست. اما چه کنیم که حرفهای کهنه میماند و میزاید و باقی میماند، چرا که بر پیشانی ما نوشته شده که آینده ما ریشه در کهنگی ما دارد و تا بوده همین بوده والا الان در صدر بودیم و لابد بدخواهان نخواستهاند یا ما نتوانستهایم. بهقول رئیس جمهوری، خدا باعث و بانیاش را لعنت کند.
شاید این تکرار و ثابت ماندن دغدغههایمان و ماندن در کهنگی در طول این همه سال تحولخواهی ایرانی، ریشه در برخی باورهایی داشته باشد که نباید داشته باشیم. یکی همین باور چپ و راست. دو قطبی بودن سیاست سیاسیونی که در سر یک سفره نشستهاند و آن سوتر هوادارانش بر سرزنان، انگار که دو تیم قرمز و آبی را به تشویق و تخریب نشستهاند.
یعنی اگر سال دارد تمام میشود و دغدغههایمان همان دغدغههایسال قبل بوده است و آب از آب تکان نخورده و حتی بدتر هم شده، مشکلش سیاستزدگیمان است. یا یکی از اصلیترین مشکلاتمان. یعنی مشکل اصلی سیاسی شدن همه چیز است ازجمله اقتصاد و فرهنگ و... . آنها به خاطر سیاست دولت را میکوبند. آنها تخطئه میکنند. آنها مخدوش میکنند و دست آخرش میبینی که خودشان دستی بر آتش دارند و اگر حرفی میزنند نه از روی دلسوزی که از روی طمع و انحصار و رانت و سیاسی کاری است.
جالب است که همه، همه مشکلات را میدانند، همه دردها را احساس میکنند، راه برون رفت را نیز میدانند، اما موقع تصمیم و اجرا که میشود دل دل میزنند. هرکسی میخواهد برگ برنده از دل او و جناح او و هم پیالههای او بیرون بیاید. انگار برای مردم کار نمیکنند و میخواهند برای یک دوره هشت ساله دیگر کار کنند. دورهای که چپ جای خود را به راست بدهد. آن وقت همه چیز درست میشود و میشود خیلی از کارهای غیرممکن امروز، ممکن شود.
فرمول فائق آمدن بر این نوع نگاه که در هر ردهای از مسئولان مملکتی بروز پیدا کرده به توصیههای اخلاقی بسنده نمیکند و باید حتما تحولی حادث شود. یک تغییر نگاه. یک حول حالنا. یک استعانت و یک یا علی. یک عهد اخوت و هم پیمانی ملی حول منافع ملی به دور از شعارزدگی و حاتم بخشی!
فراموش نکنیم «ژیل دولوز» میگوید: «افراد قدرتمند کسانی نیستند که در این سو یا آن سو باشند. قدرت در مرز واقع میشود!» و دست آخر اینکه «میشل فوکو» میگوید: «تمام قدرت در این است که مردم ندانند قدرت هیچ قدرتی ندارد.»
سال دارد نو میشود، درسال نو کاش کسی به دنبال قدرت در یک قطب نباشد، کاش همه، دولت را از خودشان بدانند و کاش منافع ملی را فدای منافع شخصی و فکری و حزبی نکنند. کاش مردم نیز....