نوروز را شاید بتوان پرنفوذترین مناسبتی به شمار آورد که از یک اقلیم خاص سر برآورده و دیگر سرزمینها و اقوام را تحت تاثیر خود قرار داده است. این میان کریسمس و ژانویه به عنوان رقیبان نوروز بیش از آن که مناسبتی خاصِ یک کشور باشند، آیینی مسیحی به شمار میروند که برخی کشورهای غیر مسیحی تنها به خاطر استفاده از تقویم میلادی و جبر دنیای نوین آن را پاس میدارند، اما این میان ماجرای نوروز کمی متفاوتتر است. شاید گستره عید باستانی ایرانیها به اندازه کریسمس نباشد اما توجه به خاستگاه هر دو مناسبت است که قدر و قدرت آن را مشخص میکند. کریسمس به عنوان مناسبتی مذهبی و عجین شده با فرهنگ مسیحی پهنهای از دریای ژاپن تا اقیانوس هند و دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس را زیر سیطره خود دارد. این که چرا ژاپن شینتو مذهب و ترکیه مسلمان هم تعطیلات خود را با ایام کریسمس هماهنگ میکنند بیشتر اقتضایی گلوبالیستی و جهانی است تا نشانه نفوذ فرهنگی، اما نوروز به عنوان عید ملی ایرانیان چنین قیدی ندارد و هیچ کس مجبور نیست پاسش داشته یا خود را با آن هماهنگ کند.
از بنگلادش تا بوسنی
شاید برخی نفوذ فرهنگی نوروز در برخی کشورها را یادگار دوران سیطره ایرانیان قلمداد کنند که در پاسخ باید گفت بر فرض چنین باشد، اما امروز چه؟ امروز چه چیزی آنان را مجبور به برگزاری مراسم نوروز میکند؟ همراهی دولتها برای برگزاری این مراسم و گرد آمدن زیر چتر «جشن جهانی نوروز» که چند سالی است برگزار میشود را چه میگویید؟ آیا جز این است که مردم و ایضاً دولتها به نوعی خویش را صاحب این جشن و مناسبت دانسته و در ضمیر ناخودآگاهشان خود را جدای از سرزمین مادر یعنی ایران نمیدانند؟ برای ترسیم مرزهای نوروز باید سراسر خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز، بخشهایی از چین، شبه قاره هند، شمال آفریقا و حتی بخشهایی از آسیای جنوب شرقی را در نظر بگیریم. شاید اغراق به نظر برسد اما گویی نوروز در تمام اعصار خود فرمان را در دست گرفته و مسیر را مشخص کرده است بدون آن که صاحب اصلیاش یعنی ایرانیها قصد یا برنامهای برای صدورش داشته باشند.
ثبت جهانی نوروز
این میان و برای ترسیم مرزهای نوروز، کشورهایی که به واسطه حضور مهاجران ایرانی و دیگر اقوام درگیر این عید باستانی شدهاند را در نظر نیاوردیم که اگر چنین میشد بیشک اروپای مرکزی و غربی و به خصوص آمریکای شمالی نیز باید در این مرزبندی لحاظ میشدند. ثبت روز 21 مارس به عنوان روز جهانی نوروز در تقویم سازمان ملل متحد که در سال 1388 خورشیدی رخ داد را باید اتفاقی بزرگ محسوب کرد اما نکته جالب ماجرا آن جا بود که بانی این طرح یعنی جمهوری آذربایجان در طرح پیشنهادی بر تبار ایرانی نوروز تاکید کرده و برخلاف موارد مشابه دیگر تلاشی برای مصادره آن به خرج نداد. در متنی که توسط مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، نوروز جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال داشته و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شده است.