شهاب نبوی طنزنویس

به گفته محققان دانشگاهی، شعبه ایران باستان، نخستین کسی که هوس کرد سفره هفت سین پهن کند کف خانه‌اش، یک کارمند اخراجی اداره کل هماهنگی بین چاپارخانه‌ها بود. او درست در روز ۲۸ اسفند (که البته آن زمان یه چیز دیگه بهش می‌گفتند) درحالی‌که منتظر بود تا تسویه‌حسابش را بگیرد و برود با زن و بچه‌هایش پارچه ابریشمی ساخت چین بخرد (اشتباه نکنید، آن زمان جنس‌های چینی مثل جنس‌های الان کشورمان، خیلی خوب و باکیفیت بودند) یکهو یه برگه دادن دستش که وقتی خوب بهش نگاه کرد، متوجه شد که حکم اخراجش است. او بسیار از این موضوع ناراحت شد و داد و بیداد کرد که پدرتون رو درمی‌آورم و شکایت می‌کنم. اما بعدش یادش افتاد که همه جا یک ماهی تعطیل است و دستش به هیچ‌جا بند نیست. از آن طرف همسرش هِی تماس می‌گرفت که پس کجایی؟ بیا بریم اون سرویس و اون ست و اون نیم‌ست و اون لباس بلنده و اون لباس کوتاهه و اون نصفه لباسی که دیده بودم رو بخرم. وگرنه دیگه نه‌تنها از ناهار خبری نیست، بلکه از شامم دیگه خبری نیست. (تهدید به قطع ناهار و مخصوصا شام از همان ابتدا از موارد نقض حقوق مردان بوده) از همان‌جا بود که مرد مجبور شد به خانه بیاید و بگوید: «امروز دعوت بودیم خانه وزیر پست و کبوتر نامه‌بر و آتش و دود. همسر وزیر همه مبل‌ها و وسایلی که بین انسان و کف زمین اختلاف سطح به‌وجود می‌آورد رو جمع کرده بود. آخه جدیدا رفته بوده یونان، انگار مد شده ملت روی زمین بنشینند. بده ببرم این مبل‌ها و میز ناهارخوری و اینا رو بفروشم به سمساری.» زن هم جواب می‌دهد که:  «باشه، فقط مرغ و گوشت و برنجت کو؟ چرا نخریدی؟» مرد می‌گوید: «دیگه اینا از مد افتاده. به‌جاش سیر و سماق و سرکه مد شده.» زن می‌گوید:   «راست می‌گی دیگه؟» و مرد می‌گوید: «هزار بار بهت گفتم این سریال‌هایی که آینده ایران رو نشون می‌ده، نگاه نکن. دروغ مال اون‌هاست. یه مرد باستانی هیچ‌وقت دروغ نمی‌گه.» بعد می‌روند توی بالکن خانه و می‌بینند احسان علی‌خانی باستان، دوباره برای اجرای ویژه برنامه تحویل سال، سر و کله‌اش توی کوچه پیدا شده و انگار برنامه را اشتباه گرفته و دارد گریه می‌کند. حاجیلو هم دایم از بین شمشادها می‌پرد بیرون و ضمن ترساندن ملت، نوروز را تبریک می‌گوید. در کوچه پشتی هم که زیاد به بالکن خانه دید نداشت، بچه‌های شبکه من و اون دارند یک کارهایی می‌کنند. آنها از بالکن خارج می‌شوند و می‌نشینند پای سفره هفت‌سینی که به دلیل مشکلات اقتصادی و بی‌کاری و بی‌پولی و فلاکت، برای نخستین بار روی زمین پهن شده بود و به این ترتیب هفت سین اختراع می‌شود.