بهاره رهنما گفت: «یکبار همسرم اوایل آشناییمان به شوخی به من گفت که اگر آدمی بودم که میگفتم تو کار نکن، چه عکسالعملی داشتی؟ من هم گفتم که کار در سینما و تلویزیون اهمیت زیادی برای من ندارد، اما تئاتر را نمیتوانم کنار بگذارم.»
فلور نظری گفت: «در سال 97 هیچ کار سینمایی به من پیشنهاد نشده است. متاسفانه انگار سینمای امروز ارث پدری چند نفر محدود شده است که از هر فیلم به فیلم دیگر میروند و اگر حساب کنیم کمتر از 10نفر بازیگر در این سینما حضور دارند.»
نازنین بیاتی گفت: «یک بار در امتحان املا نمره یک گرفتم و به دلیل اینکه جرات نداشتم به مادرم نشان دهم، خودم به جای مادرم برگه املا را امضا کردم.»
عباس قادری گفت: «پانزده سال ابتدایی پس از پیروزی انقلاب مدام به وزارت ارشاد میرفتیم تا مجوز فعالیت بگیریم که متاسفانه هیچ اتفاقی نیفتاد و هنوز هم که هنوز است پس از گذشت 40سال هیچ اتفاقی نیفتاده است.»
امین حیایی گفت: «گرینکارت آمریکا دارم، اما دوست ندارم از کشورم؛ ایران که عاشق مردم و سرزمینش هستم، مهاجرت کنم.»
ماهایا پطروسیان گفت: «زندگیام مدتهاست شبیه رودخانهای است که در آن شنا میکنم. این رودخانه شاید مرا جایی ببرد که خوب و باصفا باشد و گاه شاید نه. خودم را به تقدیر سپردهام.»
امیرمهدی ژوله گفت: «ترجیح میدهم به جای اینکه دیگران را محبوب کنم، برای خودم بنویسم و خودم را محبوب کنم. کار من تندتر از کار مدیری نیست؟»
فرزاد فرزین گفت: «بهشخصه معتقد به اجرای کنسرت در قالب یک «شو» هستم و به هیچ عنوان اجرای زنده خواننده بدون وجود یک نمایش را نمیپسندم.»