این روزها نفروختن فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» در گیشه نوروزی به نقل محافل سینمایی و فرهنگی بدل شده و هرکس از ظن خود به تحلیل واقعه نشسته است. عجیب آنکه در اکثر بحثهای موجود نیز مخاطب سینما یا در واقع «مشتری» به دلیل نپسندیدن یک جنس خاص و تمایل نشاندادن به جنسی دیگر شماتت شده و برهمین اساس سطح کیفیت فرهنگیاش مورد قضاوت قرار میگیرد. اینکه شکست «غلامرضا تختی» در گیشه را حمل بر کیفیت نازل سلیقه مردم یا در مقیاسی جمع و جورتر مخاطبان سینما قلمداد کرده و فروختن یا نفروختن تنها یک فیلم خاص را متر و معیاری برای ارزیابی طیف گسترده و رنگارنگی از طبایع قرار دهیم، اشتباهی است که برای رد آن فروش فوقالعاده «متری شیش و نیم» در همین اکران نوروزی کفایت میکند. هرچند اتفاقاتی از این دست و نفروختن فیلمی که بهزعم بسیاری واجد ارزشهای هنری و سینمایی است، با «غلامرضا تختی» آغاز نشده و با آن نیز پایان نمییابد.
رستگاری در سایت IMDB
جالب آنکه موارد مشابه بسیاری را در تاریخ سینمای جهان و همین سینمای خودمان میتوان یافت که فیلمی «خوب» و «پرخرج» شکستی فاحش را در گیشه تجربه کرده و بهرغم نصایح مشفقانه (و درهمین مورد اخیر نیش و کنایههای) قشر الیت جامعه و مردم تمایلی به دیدن آنها روی پرده سینما از خود نشان ندادند؛ به همین راحتی! سالهای متمادی است که در سایت IMDB فیلم «رستگاری در شاوشنک» رتبه نخست بهترین فیلم از نگاه مخاطبان سینما را در اختیار خود دارد. نزدیک به 2میلیون کاربر این رتبه را برای «رستگاری در شاوشنک» به ارمغان آوردهاند و تصور نمیشود حالا حالاها هیچ فیلم دیگری بتوان جایگاه آن را مورد تهدید قرار دهد. حال شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید «رستگاری در شاوشنک» وقتی در سال 1994 با بودجهای 25میلیون دلاری ساخته شد، در گیشهفروشی 58میلیون دلاری را تجربه کرد که این به معنای یک شکست مطلق برای کمپانی فاکس قرن بیستم بهعنوان تهیهکننده فیلم بود.
تختی نفروخت؛ فقط همین!
عجیب نیست؟ فیلمی که در فهرست 250 فیلم برتر تاریخ سینمای جهان و به انتخاب عامه مردم یعنی مخاطبان کف سینما رتبه نخست را از آن خود کرده است، زمان اکران مورد اقبال قرار نگرفت و به اصطلاح نفروخت! درخصوص مخاطبی که به سینما نرفت و «رستگاری در شاوشنک» را روی پرده ندید، اما بعدها در قالب سیدی و دیویدی آن را تجربه کرد و لذتش را برد، چه میتوان گفت؟ به مشکل خودمان برگردیم؛ به «غلامرضا تختی» که به عقیده اهل فن فیلم خوبی است و سر و شکل درستی دارد. بیایید روراست باشیم؛ شاید اگر صحبت از هزینه 5/8میلیارد تومانی در میان نبود، این «نفروختن» آنقدرها هم ولوله به پا نمیکرد. همانطور که فیلمهای علی حاتمی نمیفروخت و کسی مردم را به خاطرش شماتت نمیکرد. پیش از انقلاب «بابا شمل» با وجود نقشآفرینی فردین یک شکست تجاری فاحش بود، آنهم در دورانی که وجود فردین فروش هر فیلمی را تضمین میکرد. بپذیریم که سینما یک مارکت است. یک بازار، مبتنی بر اصل عرضه و تقاضا. «غلامرضا تختی» نفروخت؛ فقط همین.