سال خیس!| شهاب نبوی| سال ۱۳۹۸ را در حالی آغاز کردیم که ای کاش نمیکردیم. سال جدید از همان اول به صورتی کاملا خشن و پرآب با ما برخورد کرد و خیلی رک و راست حالیمان کرد که در سال جدید برایمان چیزی نچیدهاند. در سال گذشته باید دعا میکردیم که باران بیاید تا این یک چکه آبی که روزانه مصرف میکنیم ته نکشد؛ امسال فعلا دستورالعمل این است که دعا کنیم دو دقیقه نبارد، تا بفهمیم دقیقا چه گلی باید به سرمان بگیریم. در این چند روز پاچههای زیادی توی آب رفت و دوربینها هم بیشتر از هر زمانی به آب نزدیک شدند تا بتوانند در بهترین زاویه از پاچهها عکس بگیرند. این عکس گرفتن فقط مخصوص مسئولان و غیرمسئولان نبود و مردم عادی و بهخصوص پیروان مکتب سلفیسم هم در چند سانتیمتری سیل میایستادند و عکسشان را میگرفتند، بهطوری که شخص شخیص سیل خودش گرخیده بود و سعی میکرد با این انسانهای عجیب برخوردی نداشته باشد. الان وضع سدهای کشور جوری شده است که دایم دارند جیغ میزنند و میگویند: «بسه، دیگه نمیتونیم.» و همینجوری فحشهای حداقلی تا حداکثری را بار این ابرهای بارانزا میکنند، اما ابرها انگار که خوششان آمده و ولکن معامله نیستند. بهترین کاری که میشود در این شرایط انجام داد این است که یک اکیپ باتجربه بفرستیم تا با ابرها مذاکره و ترغیبشان کنند بروند؛ چون ظاهرا روی زمین کاری از دست کسی برنمیآید.