شماره ۱۶۶۸ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۵ فروردين
صفحه را ببند
ورژن ایرانی Game Of Thrones

آیدین سیارسریع طنزنویس

متاسفانه خبردار شدیم در فاصله یک روز مانده به پخش سریال بازی تاج و تخت مدیران شبکه اچ‌بی‌او اعلام کرده‌اند که فصل هشتم و آخر سریال به دلیل مشکلات مالی اصلا ساخته نشده و امتیاز این مجموعه به تنی چند از تهیه‌کنندگان ایرانی رسیده است. این تهیه‌کنندگان نوشتن فصل هشتم را به دلیل توفیقات ارزنده بنده حقیر در فیلم مارموز (از جمله فتح گیشه از آخر) به اینجانب سپرده‌اند که یک سکانس از قسمت آخر آن بدین‌وسیله منتشر می‌گردد.
حاکمان و سران وستروس با دیدن یک وایت واکر، به‌طور کامل اپیلاسیون شده‌اند و با حضور در دراگون استون تصمیم دارند درباره آینده وستروس تصمیم‌گیری کنند. بازیگران و نقش‌ها به ترتیب زیر است.
دنریس تارگرین (مادر اژدها) با بازی مرجانه گلچین– سرسی لنیستر با بازی مریم امیرجلالی– جیمی لنیستر با هنرنمایی عنایت بخشی– جان اسنو با بازی شاهرخ استخری– لرد واریس با بازی صفر کشکولی– تیریون لنیستر با بازی اسدالله یکتا و مهران رجبی در نقش سر داووس.
روز – داخلی – دراگون استون
جان اسنو [رو به دنریس]: «عمه خانم اگه اجازه میدین من بحث رو شروع کنم.»
دنریس: «خُبه خُبه ... هی عمه خانم عمه خانم. حالا هر کی ندونه فکر می‌کنه من چند سالمه.»
سرسی ریز می‌خندد: «شما خون خودتونو کثیف نکنین. به هرحال مادر دو تا اژدهای غول تشنین. دیگه حداقل پنجاه رو دارین.»
دنریس: «شما دیگه تیکه بار ما نکن با اون روابطت.»
سرسی [رو به جیمی]: «خاااان داداااااش! دیدی؟ دیدی چی گفت؟ شیطونه میگه به دکتر بگم یه گالن بنزین دیگه هم این‌جا خالی کنه.»
عنایت بخشی (جیمی لنیستر) درحالی‌که رو به پنجره به افق‌های دوردست می‌نگرد، ناگهان برمی‌گردد و کتش را روی دوشش جابه‌جا می‌کند.
جیمی لنیستر: «بر دل سیاه شیطون لعنت. بدی این روزگار اینه که تا وقتی غالبی همه کنارتن ولی وای به حال مغلوب که همیشه تنهاست.»
جان اسنو: «من خواهشم از جمع اینه که قضیه رو جدی بگیرین. وایت واکرها پشت درن. وینتر هم ایز کامینگ.»
سر داووس [با بازی مهران رجبی]: «پشت درن چیه پسر؟ منظورت دیواره دیگه؟»
جان اسنو: «والا چی بگم آقا داوود. دیدم هیچکی خطر رو جدی نمی‌گیره، گفتم چند تاشون رو با خودم بیارم دراگون استون. الانم پشت درن.»
سر داووس روی دستش می‌زند و لبش را می‌گزد: «اِ اِ اِ! ورداشتی وایت واکر با خودت آوردی اینجا؟»
لرد واریس [رو به مادر اژدها]: «سرورم اجازه بدین برم ایکی ثانیه حسابشونو بذارم کف دستشون.»
دنریس تارگرین: «بشین سرجات توام که مصداق بارز کستینگ اشتباهی. خیر سرت جاسوس زیرک اطلاعاتی هستی، تا ولت می‌کنن میخوای بری دعوا.»
سرسی [جیغ می‌کشد]: «عجب گیری کردیم به خدا. ببینم این «کوه» بادیگارد من کجاست؟»
جان اسنو: «با تهیه‌کننده دعواش شد، به جاش خواهرزاده شو آورد.»
سرسی: «‌ای خدااااا ... چقدر باید بکشم از دست شما؟ اون دنریس که اژدها داره، جان اسنو هم که هر وقت بمیره ملیساندرا میاد زنده‌ش می‌کنه، من و داداش سیاه بختمونیم که بی‌کسیم.» [سرسی شروع می‌کند به زدن روی پایش]‌ ای رابرت خوب شد مردی و این روزا رو ندیدی. این بنزین من کجاست؟ داداش آخه تو یه چیزی بگو!
مارجری تایرل که با فشارهای شخصی به نام سیارسریع بر ملیساندرا زنده شده است، درحالی‌که آب‌قند هم می‌زند به سرسی نزدیک می‌شود.
مارجری: «حرص نخورین براتون خوب نیست.»
سرسی آب‌قند را می‌گیرد و لاجرعه سر می‌کشد.
جیمی لنیستر که در این مدت کسی متوجه غیبتش نشده بود همراه با یک وایت واکر وارد اتاق می‌شود. همه با دیدن این صحنه فریاد می‌زنند و زیر میز قایم می‌شوند.
جیمی لنیستر: «نترسید! بیایید بیرون! من باهاشون صحبت کردم. گفتم بودجه سریال کمه. دست حاجی خالیه. خوبیتم نداره جلو در و همسایه و قلمروهای دیگه سر حطام دنیا با هم بجنگیم. حرمت موی سفید منو نگه داشتن و قبول کردن یه اژدها غنیمت بردارن به اضافه این کوتوله و برن سی زندگی خودشون.»
تیریون لنیستر: «بابا من خیر سرم شخصیت عاقل و فرزانه سریال بودم. منو ندید به اینا.»
صدای تیریون لنیستر در بین هیاهوی جمع که داشتند بلندش می‌کردند تا به وایت واکرها تحویل بدهند، گم می‌شود. وایت واکر نگاهی مستاصل می‌اندازد همراه با تیریون لنیستر و یکی از اژدهایان از دراگون استون خارج می‌شود. سریال با دیالوگ مهران رجبی (سر داووس) که با اشاره به دنریس و جان می‌گوید «خب مبارکه! پس یه کاری کنیم این دو تا جوون هم برن سر خونه زندگی شون» با خوبی و خوشی به پایان می‌رسد.

 


تعداد بازدید :  241