شماره ۱۶۶۸ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۵ فروردين
صفحه را ببند
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی باب بحث درباره تلویزیون خصوصی را باز کرد، اما...
تلویزیون همیشه زیر پای رقیبش را خالی می‌کند

احمد مازنی را این روزها خیلی‌ها می‌شناسند؛ روحانی سیاستمدار و اصلاح‌طلبی که حالا رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس است و نظرهایش در این حوزه معمولا به‌راحتی در صدر خبرهای فرهنگی قرار می‌گیرد.
او در گفت‌وگو با ایسنا طعنه‌ای زده که «صداوسیما به یک سازمان عریض و طویل مجمع‌الجزایری تبدیل شده که مردم، مسئولان و کارکنان این سازمان از آن راضی نیستند» و در ادامه تأکید کرده که در ۲۹‌سال گذشته در اداره، نظارت و خط‌مشی بدون داشتن قانون اداره شده است.
اما مهمترین بحث مازنی، نه نقد به مدیریت صداوسیما که بازکردن بحث خصوصی‌سازی در حوزه رسانه است: «ما دیگر در دنیا رادیو و تلویزیون متمرکز نداریم، بلکه رادیو و تلویزیون‌ها واگذار شده‌اند و دولت هم یک‌سری شبکه‌هایی را در اختیار دارد. معتقدم مثل بانک‌ها، بیمه‌ها، کشتیرانی و خیلی موارد دیگری که در اصل ۴۴ آمده و رهبری سیاست‌های کلی آن را ابلاغ کردند و خصوصی‌سازی شده، صداوسیما هم می‌تواند یا با ابلاغ سیاست‌های کلی رهبری یا بدون ابلاغ و براساس سیاست‌های فعلی با قانونی که وضع می‌شود به مجموعه‌ای تبدیل شود که مدیریت کلان داشته باشد و به بخش خصوصی مجوز بدهد، مثل ارشاد که خودش روزنامه منتشر نمی‌کند بلکه به بقیه مجوز می‌دهد و بر آن
نظارت می‌کند.»
 این چندمین‌باری است که بحث تلویزیون خصوصی مطرح می‌شود و این‌بار با مطرح‌شدن طرح مجلس، جدی‌تر از گذشته به نظر می‌آید، ولی آیا صداوسیما هم زیر بار این واگذاری می‌رود؟ سن‌وسال‌دارها شاید یادشان بیاید که سال‌ها قبل، صداوسیما با تکیه بر انحصار پخش زمینی، کابلی، ماهواره‌ای و حتی اینترنتی، تلویزیون متروها را هم تعطیل کرد و آنها این روزها تبدیل به تابلوی اعلانات متحرک شده‌اند.
حتی زمانی (در دوره محمود احمدی‌نژاد) وزارت ارشاد برای سه تلویزیون آی.سی.سی، ایرانیان و پرشین تی.وی با هدف پخش ماهواره‌ای مجوز فعالیت صادر کرد، ولی تمامی این تلاش‌های مقطعی هم به شکست انجامید و راه به جایی نبرد.
حتی همین الان هم که نیمچه اپلیکیشن‌ها برنامه‌های تلویزیون را بازپخش می‌کنند، فقط با نظارت دقیق صداوسیما اجازه
فعالیت دارند.
حال سوال این است که آیا سازمانی که به این تصدی‌گری و قدرت مطلق عادت کرده‌، می‌پذیرد که رقیبی (ولو اینترنتی و محدود)‌ در کنار خود ببیند؟ سوالی که حداقل تا الان پاسخ روشن و منفی دارد!
از سویی دیگر و غیر از عادت،‌ بی‌رقیب بودن در همه این سال‌ها برای تلویزیون آفت داشته است؛ پخش برنامه‌هایی با حداقل جذابیت و مخاطب، کنار گذاشتن ساده فرزندان رسانه و وابسته بودن بیش از اندازه به تصمیم‌های لحظه‌ای مدیران و... همه و همه باعث شده تا رسانه ملی آرام آرام جایگاه خود را در نزد افکار عمومی از دست بدهد.
 اتفاق تاسف‌انگیزی که با وجود و حضور رقیب، قطعا به این شکل رخ نمی‌داد و رسانه ملی را در سراشیبی قرار نمی‌داد. همه امید دارند که صدا و سیما ابتدا بپذیرد که در حوزه‌هایی قافیه را به رقیب دیجیتال خود (اینجا بخوانید تلگرام)‌ باخته و حالا برای برون‌رفت از این بحران، به وجود یک رقیب رسمی و قانونی تن دهد. امید چیز بدی نیست!


تعداد بازدید :  329