پیمان معادی، بازیگر: «بیش از یک سال راجع به نقش صحبت کردیم و زمان زیادی برای تمرین داشتیم. من حتی سریعتر از یک نیروی نظامی کهنهکار کلت را باز و بسته میکردم. من ادای کسی را درنیاوردم و سعی کردم خودم باشم.»
هومن بهمنش، مدیر فیلمبرداری: «زمانی که فیلمنامه را خواندم و با شناختی که از سینمای سعید در فیلمهای کوتاه داشتم، برایم خیلی مهم بود که بازسازی صحنههای واقعی در لوکیشنهایی که آقای نصراللهی طراحی کردند بهگونهای باشد که بیننده احساس کند داخل این فضا برده شده است. به این دلیل خیلی سعی کردم از الگوهای سینمای مستند استفاده کنم و در فضاسازیهایم با سعید و محسن در این مورد صحبت میکردیم. دوربین روی دست بود و از جهت فیزیکال با لنزهای سنگین کار یک مقدار سخت میشد.»
ایرج شهرزادی، مدیر صدابرداری: «واقعا اینطور نبود که بگویم صدابرداری سخت بوده باشد، چون شرایط را کنترل میکردیم. اگر لازم بود که بازیگران دیالوگ بگویند از شلوغی صحنه کم
میکردیم.»
غزاله معتمد، طراح لباس: «کار کردن با سعید روستایی اینطور است که اتفاقی میافتد آنقدر از پایه و فیلمنامه کدهای درستی میگیرم که اجازه خطا تقریبا ندارم. در این فیلم هم من سعی کردم از شکل مستند خیلی الهام بگیرم. شاید خیلی جاها به نظر نرسد که ما آدمهایی را شکل دادیم، ولی در یک ترکیبی من و ایمان امیدواری برای شکلدادن به این پرسوناژها سعی کردیم به مستند نزدیک شویم؛ چه خانوادههایی که قصههایی داشتند و چه دیگران. من سعی کردم گراهای مستند را بگیرم و تنوع هم ایجاد کنم. این زیاد بودن آدمها کار را سخت میکرد که به
تکرار نرسم.»
محسن نصراللهی، طراح صحنه: «یکی از سختترین فیلمهایی بود که من کار کردم. برای تکتک صحنهها بارها و بارها با هم صحبت کردیم. سعید کلی برایشان ایده داشت که تلاش کردیم اجرا کنیم.»